یک روز، آفتابم؛
یک روز، آفتابم؛
کوچه های امید و شور و شعف را
چنان دورهگردی مشتاق،
میگردم...
روز دیگر
مردابی خاموشم،
ساکن دیار یأس...
در سر رویای نیلوفرهای شاداب میپرورانم اما در آغوشم رنج میرویَد!
گویی دیگر ثبات در من جریان ندارد...
کوچه های امید و شور و شعف را
چنان دورهگردی مشتاق،
میگردم...
روز دیگر
مردابی خاموشم،
ساکن دیار یأس...
در سر رویای نیلوفرهای شاداب میپرورانم اما در آغوشم رنج میرویَد!
گویی دیگر ثبات در من جریان ندارد...
۴.۸k
۰۴ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.