ارکان شخصیت بشری (هفت نوع انسان)
ارکان شخصیت بشری
(هفت نوع انسان)
۱- هر شخصیتی یا منی است یا توئی و یا اوئی. درک این معنا به مثابه شالوده شخصیت شناسی و هویت شناسی و خودشناسی و نیز جامعه شناسی وجودی است.
۲- در واقع سه نوع شخصیت داریم: منيت ، توئیت و هویت .
۳- آنکه مقصد زندگیش خودش می باشد و بر محور " من " می اندیشد و عمل می کند و برنامه ریزی و هدف دارد و خود غایت خویشتن است شخصیت منی است و مظهر منیت. این انسان فاقد هویت است.
۴- آنکه مقصد زندگیش یک فرد دیگری است و برای رضای دیگری زندگی می کند مثل همسر یا فرزند، این شخصیت توئی است و مظهر توئیت. این شخصیت معمولاً معنای زندگیش را بر عشق و ایثار توجیه میکند . این انسان نیز فاقد هویت است.
5- و آنکه مقصد و غایت زندگیش این دنیا نیست و روی بسوی عالم غیب و خداوند است این انسان اوئی (هوئی) است و مظهر هویت.
۶- انسان منی انسانی خود محور و از خود راضی است و جز رضای خود در زندگی هدفی ندارد. و دین و معنویت و اخلاق او نیز در خدمت توجیه و رضایت نفس خود اوست. این انسان مستکبر و سلطه جو و ظالم است.
۷- انسان توئی که اصولاً در خدمت جلب رضایت از دیگران زندگی می کند و رضایت او جلب رضایت انسانهای دیگر است. این انسان ستم بر است که ستم بری خود را بنام عشق و ایثار توجیه می کند. اکثر زنان از این نوع هستند همانطور که اکثر مردان از شخصیت منی می باشند.
8- انسان توئی تحت ستم و سلطه انسان منی زندگی می کند. این انسان رعیت است. این دو مکمل یکدیگرند و بدون یکدیگر امکان ندارند.
از کتاب پدیده شناسی هویت انسانی ص 111
مولف: استاد علی اکبر خانجانی
(هفت نوع انسان)
۱- هر شخصیتی یا منی است یا توئی و یا اوئی. درک این معنا به مثابه شالوده شخصیت شناسی و هویت شناسی و خودشناسی و نیز جامعه شناسی وجودی است.
۲- در واقع سه نوع شخصیت داریم: منيت ، توئیت و هویت .
۳- آنکه مقصد زندگیش خودش می باشد و بر محور " من " می اندیشد و عمل می کند و برنامه ریزی و هدف دارد و خود غایت خویشتن است شخصیت منی است و مظهر منیت. این انسان فاقد هویت است.
۴- آنکه مقصد زندگیش یک فرد دیگری است و برای رضای دیگری زندگی می کند مثل همسر یا فرزند، این شخصیت توئی است و مظهر توئیت. این شخصیت معمولاً معنای زندگیش را بر عشق و ایثار توجیه میکند . این انسان نیز فاقد هویت است.
5- و آنکه مقصد و غایت زندگیش این دنیا نیست و روی بسوی عالم غیب و خداوند است این انسان اوئی (هوئی) است و مظهر هویت.
۶- انسان منی انسانی خود محور و از خود راضی است و جز رضای خود در زندگی هدفی ندارد. و دین و معنویت و اخلاق او نیز در خدمت توجیه و رضایت نفس خود اوست. این انسان مستکبر و سلطه جو و ظالم است.
۷- انسان توئی که اصولاً در خدمت جلب رضایت از دیگران زندگی می کند و رضایت او جلب رضایت انسانهای دیگر است. این انسان ستم بر است که ستم بری خود را بنام عشق و ایثار توجیه می کند. اکثر زنان از این نوع هستند همانطور که اکثر مردان از شخصیت منی می باشند.
8- انسان توئی تحت ستم و سلطه انسان منی زندگی می کند. این انسان رعیت است. این دو مکمل یکدیگرند و بدون یکدیگر امکان ندارند.
از کتاب پدیده شناسی هویت انسانی ص 111
مولف: استاد علی اکبر خانجانی
۹.۹k
۱۲ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.