یک درد تلخ
یک درد تلخ
همه جا را فرا گرفته است،
درمانی نیست ...!
زمانی که حق ناحق شد
خون در رگها خشک شد ...
هر کجا را مینگری فقط آدم میبینی
یا نبوده، یا در دنیا انسانی نمانده ...!
یک زمانی است که در یک کسب و کار
هزاران ایمان فروخته می شود ...
عنوان دیگری بنویسید،
چون دیگر ایمانی نمانده است ...!
سفره ها کوچک می شوند هر روز
این چه ظلمیست ...؟!
نه نانی مانده نه نمکی،
بلکه نمکدان هم تمام شده ...
نگاهی به مزارستان انداختم دیدم
همه ی مرده ها شاد هستند ..
چون از چنین زندگی جان رها کردند ...!
همه جا را فرا گرفته است،
درمانی نیست ...!
زمانی که حق ناحق شد
خون در رگها خشک شد ...
هر کجا را مینگری فقط آدم میبینی
یا نبوده، یا در دنیا انسانی نمانده ...!
یک زمانی است که در یک کسب و کار
هزاران ایمان فروخته می شود ...
عنوان دیگری بنویسید،
چون دیگر ایمانی نمانده است ...!
سفره ها کوچک می شوند هر روز
این چه ظلمیست ...؟!
نه نانی مانده نه نمکی،
بلکه نمکدان هم تمام شده ...
نگاهی به مزارستان انداختم دیدم
همه ی مرده ها شاد هستند ..
چون از چنین زندگی جان رها کردند ...!
۱۰.۴k
۱۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.