دلتنگی

میگوید دیگر از یارجان نمینویسی...
میگویم: کجای نوشته های من را خوانده ای که عطر او را استشمام نکرده ای؟
که اگر از شهادت مینویسم از یارجان مینویسم...
و اگر از ایران می نویسم...
و اگر از شعر می نویسم...
و اگر از کربلا مینویسم...
وقتی تمام لحظه هایم با او گره خورده مگر میشود نوشته هایم عطرش را نداشته باشد...
زین پس اما شما بدانید:
اگر شعر مینویسم بخوانید یارجان...
اگر وطن مینویسم بخوانید یارجان...
هرجا نام کربلا به میان آمد بخوانید یارجان...
دلتنگ؟من خود خود خود دلتنگی ام...
چطور دلتنگی بتواند از خودش بنویسد...
من نام مقدسش را در واژه های مقدس مخفی میکنم تا از کید حسودان و بداندیشان در امان بماند...
ولی شما اگر روزی دستتان به او رسید بگویید: در میان تمام دختران عالم، دیوانه ای بود که تو را از تمام عالم دوست تر داشت...
دختری که اسمش دلتنگی بود...
#به_سوی_تو
#زند_وکیلی