٭خونـِ خُوشگِل مَن! -پارت15-
[من:ببین خیلی محترمانه بهت تذکر میدم که ببندی اون دهنتوو!:/
خودم:باشه اصلا مگه تو نباید الان بری سرکارت؟! دکتر شدی که اینجا بشینی منو نگاه کنی؟!]
من:جانگهو من دارم میرم
ج.ه:کجا؟!
من:اتاق خودم، فعلا
*بعدازظهر، تویخونه، وقتی دارم خواب هفتتا پادشاهو میبینم!*
«گوشیم زنگ میخوره»
من:(با بیحوصلگی برمیدارم)کدوم خر احمقیهههههههههه؟؟؟؟؟؟!!
-نمیدونم شاید یه نیمه حیون عاقل!:/
+(همچو فنر برمیخزم)جدی میفرمایید؟! شرمنده خواب بودم..
سلام خوبی؟!
-به لطف فش شما از چیزی که بودم بدتر شدم:/
+شرمندهه خبب، معمولا ساعت3 زنگ نمیزنن
و خب وقتی یکی از خواب بیدارم کنه بد عصبی میشم..
-متاسفم که بیدارت کردم فکر نمیکردم خواب باشی
+مگه تو اصلا فکرم میکنی:/
-شیطونه میگه..
+زنده به گورم کنی؟!
-از کجا فهمیدی؟!:|
+از جایی که حسمون متقابله
-اوکی موفق باشی برو به خوابت برس چون انگار مهمتره..
وقتیم تصمیم گرفتی ازش بگذری یه زمانی معین کن همو ببینیم باید برم فعلا..(قطع میکنه)
من:الان چی گفت؟!:/ چجوری انقد سریع حرف میزنه؟!:/
حالا چرا میخواد همو ببینیم؟!
میرم توی پیامکها و
+کار داری نه؟!
-اره
+شرمنده که اعصابتو خورد کردم...
21فوریه خوبه که همو ببینیم؟!
-23فوریه خوبه
+و کجا؟!
-توی خیابون کنار رستورانی که کار میکردی یه کافه هست
+ممنون برو به کارت برس
(گوشیمو گذاشتم سرجاش و سعی کردم بخوابم)
*ساعت بعد*
(از تلاش های بیفایدهم برای خوابیدن پشیمون شدم و پاشدم برم یه سر به جانگهو بزنم..)
خودم:باشه اصلا مگه تو نباید الان بری سرکارت؟! دکتر شدی که اینجا بشینی منو نگاه کنی؟!]
من:جانگهو من دارم میرم
ج.ه:کجا؟!
من:اتاق خودم، فعلا
*بعدازظهر، تویخونه، وقتی دارم خواب هفتتا پادشاهو میبینم!*
«گوشیم زنگ میخوره»
من:(با بیحوصلگی برمیدارم)کدوم خر احمقیهههههههههه؟؟؟؟؟؟!!
-نمیدونم شاید یه نیمه حیون عاقل!:/
+(همچو فنر برمیخزم)جدی میفرمایید؟! شرمنده خواب بودم..
سلام خوبی؟!
-به لطف فش شما از چیزی که بودم بدتر شدم:/
+شرمندهه خبب، معمولا ساعت3 زنگ نمیزنن
و خب وقتی یکی از خواب بیدارم کنه بد عصبی میشم..
-متاسفم که بیدارت کردم فکر نمیکردم خواب باشی
+مگه تو اصلا فکرم میکنی:/
-شیطونه میگه..
+زنده به گورم کنی؟!
-از کجا فهمیدی؟!:|
+از جایی که حسمون متقابله
-اوکی موفق باشی برو به خوابت برس چون انگار مهمتره..
وقتیم تصمیم گرفتی ازش بگذری یه زمانی معین کن همو ببینیم باید برم فعلا..(قطع میکنه)
من:الان چی گفت؟!:/ چجوری انقد سریع حرف میزنه؟!:/
حالا چرا میخواد همو ببینیم؟!
میرم توی پیامکها و
+کار داری نه؟!
-اره
+شرمنده که اعصابتو خورد کردم...
21فوریه خوبه که همو ببینیم؟!
-23فوریه خوبه
+و کجا؟!
-توی خیابون کنار رستورانی که کار میکردی یه کافه هست
+ممنون برو به کارت برس
(گوشیمو گذاشتم سرجاش و سعی کردم بخوابم)
*ساعت بعد*
(از تلاش های بیفایدهم برای خوابیدن پشیمون شدم و پاشدم برم یه سر به جانگهو بزنم..)
۲.۰k
۳۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.