🦂من دو عقرب دارم یکی حسینم ویکی هیطائیلم.
🦂من دو عقرب دارم یکی حسینم ویکی هیطائیلم.
🦂🌠🌎☠️🐎🦅🔥💧
پاکیزه ترین در میان جانوران عقرب ورطیل است.
خداییان چگونه انسانهای بیشتری را برای بهره مندی اززیست در عالمی با امکانات کمال بیشتری، از مواهب عالم هستی وعلم برخوردار میکردند ؟کسی نمیداند ونمیدانست خداییان پیر هرقرن ادامه زندگی که علم برای چرخش روزگار وایام باشد ودر آن کمبودی از آنچه با آن زیست زمین راساخته اند نباشد چه کرده اند؟
تمامی کسانی که زیست کردند .
با علوم کهن واصیل که خداییان پیر از جاندارن مختلف در زیست وارد میکردند فرصت یافتند( هستی رابه چشم ببینند به شادی درک کنند. وبه شیرینی عسل کودکی کنند و به زیبائی وشادیی که سزاوار ملائک است عاشق شوند.)خداییان زندگی آفرینی کردند .
تا همه کسانیکه توفیق دیدن عالم هستی را داشته اند. ((راههای بسیار وعرصه ای فراخ برای کمال دراین فرصت داشته باشند.))
ازجمله فراهم کردن بسیاری از ضروریات زیست از حشرات وحیوانات. که گفتم عقرب ورطیل درنهایت
ارزشمندی وتعیین کنندگی است درمیان وسمی که بر انسانها و دنیا شان خوانده شده.
عقرب ورطی را اینگونه به شما تصویر میکنم که هیچ ناراستی وناپاکی و آلایش وشک وریب درعلمش وجود ندارد ومحضترین علمها هستند.
بعد از عصر یخبندان هر چرخش زمین بر دور خورشید وهرماه. آن سرمایه های تکرار نشدنی زمین بوطبیعت کیهانی استخراج وهزینه شده مردی بیپایان خداییان فرصت زیست تک تک انسانها را به نیک ترین ومتعالیترین گریه های ممکن دیدند وخواستند.
وآمدن هرکسی را به نهایت مبارکیش خواستند.
ما عاشق بودیم وعاشقیم وهمیشه این زیبایی عشق در دلهامان بود که هرکه به جهان میآید از خود چه میسازد وچه کسی خواهد شد. برای اینکه عاشقش باشیم وخداییان پیر با عشق علمشان راسرشتند.
همه خداییان عاشقانگی وپدرانگی وپیرانگی خود را با
آنانکه میآمدند وامید بود چون فرزندان نیک باشند.
واینکه عدالت خداوندی وخداییان چنین بود
که اصالت را در میان زیست عالم به عدالت محض
که سیر طبیعی علم وعالم بود پراکندند .
اصالتهای خداییانی در هرکسی ممکن بود زندگی کند.
وبه علم بیاید.ومحبوب وعزیزی دیگر برای دیگر ذاتها
سخنی از ابتهاج شنیدم که مثال میزد آیا میزی که جلوی من قرار دارد امکان شنیدن سمفونی نه بتهوون ویا آواز شجریان که درنظر بازی ما بیخبران حیرانند را دارد؟ البته که ندارد. بسیار کسان نالانند که به اختیار به عالم نیامده اند. آنان کسانی نیستند که نمیدانند کجا آمده اند
شاعری گفت :
کاش درکنج عدم بی دردسر میسوختم
این فرصت آیا به زیانشان بود؟🐺🐻🕊🦁💎🛖🐪⏳️☄️🌕⚖️
🦂🌠🌎☠️🐎🦅🔥💧
پاکیزه ترین در میان جانوران عقرب ورطیل است.
خداییان چگونه انسانهای بیشتری را برای بهره مندی اززیست در عالمی با امکانات کمال بیشتری، از مواهب عالم هستی وعلم برخوردار میکردند ؟کسی نمیداند ونمیدانست خداییان پیر هرقرن ادامه زندگی که علم برای چرخش روزگار وایام باشد ودر آن کمبودی از آنچه با آن زیست زمین راساخته اند نباشد چه کرده اند؟
تمامی کسانی که زیست کردند .
با علوم کهن واصیل که خداییان پیر از جاندارن مختلف در زیست وارد میکردند فرصت یافتند( هستی رابه چشم ببینند به شادی درک کنند. وبه شیرینی عسل کودکی کنند و به زیبائی وشادیی که سزاوار ملائک است عاشق شوند.)خداییان زندگی آفرینی کردند .
تا همه کسانیکه توفیق دیدن عالم هستی را داشته اند. ((راههای بسیار وعرصه ای فراخ برای کمال دراین فرصت داشته باشند.))
ازجمله فراهم کردن بسیاری از ضروریات زیست از حشرات وحیوانات. که گفتم عقرب ورطیل درنهایت
ارزشمندی وتعیین کنندگی است درمیان وسمی که بر انسانها و دنیا شان خوانده شده.
عقرب ورطی را اینگونه به شما تصویر میکنم که هیچ ناراستی وناپاکی و آلایش وشک وریب درعلمش وجود ندارد ومحضترین علمها هستند.
بعد از عصر یخبندان هر چرخش زمین بر دور خورشید وهرماه. آن سرمایه های تکرار نشدنی زمین بوطبیعت کیهانی استخراج وهزینه شده مردی بیپایان خداییان فرصت زیست تک تک انسانها را به نیک ترین ومتعالیترین گریه های ممکن دیدند وخواستند.
وآمدن هرکسی را به نهایت مبارکیش خواستند.
ما عاشق بودیم وعاشقیم وهمیشه این زیبایی عشق در دلهامان بود که هرکه به جهان میآید از خود چه میسازد وچه کسی خواهد شد. برای اینکه عاشقش باشیم وخداییان پیر با عشق علمشان راسرشتند.
همه خداییان عاشقانگی وپدرانگی وپیرانگی خود را با
آنانکه میآمدند وامید بود چون فرزندان نیک باشند.
واینکه عدالت خداوندی وخداییان چنین بود
که اصالت را در میان زیست عالم به عدالت محض
که سیر طبیعی علم وعالم بود پراکندند .
اصالتهای خداییانی در هرکسی ممکن بود زندگی کند.
وبه علم بیاید.ومحبوب وعزیزی دیگر برای دیگر ذاتها
سخنی از ابتهاج شنیدم که مثال میزد آیا میزی که جلوی من قرار دارد امکان شنیدن سمفونی نه بتهوون ویا آواز شجریان که درنظر بازی ما بیخبران حیرانند را دارد؟ البته که ندارد. بسیار کسان نالانند که به اختیار به عالم نیامده اند. آنان کسانی نیستند که نمیدانند کجا آمده اند
شاعری گفت :
کاش درکنج عدم بی دردسر میسوختم
این فرصت آیا به زیانشان بود؟🐺🐻🕊🦁💎🛖🐪⏳️☄️🌕⚖️
۱.۹k
۱۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.