بهرحال تصور نکن همه چیز تموم شده، غریبه نباش، روزی که تون
بهرحال تصور نکن همهچیز تموم شده، غریبه نباش، روزی که تونستی برگردی به مدرسهی قبلیمون بهم خبر بده تا خودمو برسونم، اگه گل موردعلاقهت رو پیدا کردی اسمش رو بهم بگو، وقتی خیلی احساس غم داشتی باهام تماس بگیر، من همیشه برات هستم، اگه یهروز راه خونه رو گم کردی یا اگه جایی رو نداشتی که بری، اگه سردت بود یا اگه یهروز اونقدر زندگیت گرم شد که عاشق بشی، روزی که بچهدار شدی منو خبر کن، اجازه بده منو بهعنوان دوست بچگیت بشناسه، بهم بگو تا براش لباسهای تولد بخرم و برای فوتکردن شمع یکسالگیش بتونم تشویقش کنم. اگه یهروز خواستی از اینجا بری، اگه بالاخره موفق شدی سفر خارجی موردعلاقهتو تجربه کنی، همشو بهم بگو، بذار من هم توی خوشیهات برات ذوق کنم. برای غمهات اگه هیچکی نبود بهم خبر بده، درمورد دوستای جدیدت توی بزرگسالی بهم بگو، میتونی راجعبه رئیس بداخلاقت توی محلکار احتمالیت برام غر بزنی، بازم وقتی منو دیدی سوت بزن تا بهسمتت برگردم، مثل قدیما اگه تصادفی باهام برخورد کردی ساندویچت رو نصف کن و منتظر بمون تا بهت بگم گرسنه نیستم، اگه یهروز توی خیابون از کنارم رد شدی برام دست تکون بده، یدونه هم بوق بزن، لطفا اگر شد بیا درآینده، فقط بخشی از گذشتهی هم نباشیم. اجازه بده این یدونه گذشته رو، اونی که مربوط به توعه رو با خودم بردارم. همیشه یادت بمونه که سرسی میگفت من آدم امن توام و تو، همیشه منو داری، حتی توی زندگیهای بعدیت.
۲۰.۸k
۰۵ شهریور ۱۴۰۳