part 2
part 2
-اگه مشکلی بود و چیزی لازم بود بهم بگین
+باشه
بعد از چند چند دقیقه به عمارت رسیدیم و جونگکوک اومد و در رو برام باز کرد و تشکر کردم و پیاده شدم وبا عجله رفتم داخل عمارت
+بابایی
پدر ا.ت: جانم عزیزم، اومدی پرنسسم
+(فورا میره پدرش رو بغل میکنه)
پدر ا.ت:(اون هم بغلش میکنه) منم دلم برات تنگ شده بود عزیزم
+من خیلی خیلی بیشتر
پدر ا.ت:(لبخند میزنه) بیا بشین حتما خیلی خسته ای
+اهوم خیلی
ا.ت و پدرش روی کاناپه میشینن و کلی باهم حرف میزنن و ا.ت از اون زمانی که داخل فرانسه بوده میگه و درس هاش و...
پدرش هم گوش میده و اونم برای ا.ت از اتفاق هایی که داخل خونه افتاده میگه و خلاصه کلی حرف میزنن
+راستی مامان کجاست؟
پدر ا.ت: مامانت طبق معمول با دوستاش رفته خرید
+اوه که اینطور
پدر ا.ت: راستی ا.ت حالا که فارق التحصیل شدی و درس هات تموم شده... خب... چجوری بگم
+وای بابا نگو که میخوای ازدواج کنم
پدر ا.ت: اره دقیقا منظورم همین بود
ادامه دارد....
کپی ممنوعه❌❌❌
-اگه مشکلی بود و چیزی لازم بود بهم بگین
+باشه
بعد از چند چند دقیقه به عمارت رسیدیم و جونگکوک اومد و در رو برام باز کرد و تشکر کردم و پیاده شدم وبا عجله رفتم داخل عمارت
+بابایی
پدر ا.ت: جانم عزیزم، اومدی پرنسسم
+(فورا میره پدرش رو بغل میکنه)
پدر ا.ت:(اون هم بغلش میکنه) منم دلم برات تنگ شده بود عزیزم
+من خیلی خیلی بیشتر
پدر ا.ت:(لبخند میزنه) بیا بشین حتما خیلی خسته ای
+اهوم خیلی
ا.ت و پدرش روی کاناپه میشینن و کلی باهم حرف میزنن و ا.ت از اون زمانی که داخل فرانسه بوده میگه و درس هاش و...
پدرش هم گوش میده و اونم برای ا.ت از اتفاق هایی که داخل خونه افتاده میگه و خلاصه کلی حرف میزنن
+راستی مامان کجاست؟
پدر ا.ت: مامانت طبق معمول با دوستاش رفته خرید
+اوه که اینطور
پدر ا.ت: راستی ا.ت حالا که فارق التحصیل شدی و درس هات تموم شده... خب... چجوری بگم
+وای بابا نگو که میخوای ازدواج کنم
پدر ا.ت: اره دقیقا منظورم همین بود
ادامه دارد....
کپی ممنوعه❌❌❌
۲۸۳
۱۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.