نفهمیدی پریشانم از این چشمان پژمرده؟
نفهمیدی پریشانم از این چشمان پژمرده؟
ازاین شعری که حرفش را میان بغضها خورده
دلم میخواست تا یک شب بگویم“دوستت دا…” نه
امان از عقل مغروری که ما را تا جنون برده
از این زیباییت یوسف چه خواهد ماند، میدانی؟
ترنجی غرقه در خون و زلیخایی که افسرده
تو دیگر در دلم مُردی … خدا باشد نگهدارت …
رقیبانم کمین کردند کرکسگونه بر مرده
خداحافظ که دستانت… خداحافظ که چشمانت…
که گیسویت… خداحافظ که دلخونم دلآزرده
👤 مجید ترکابادی
❄️ ⃟⸙BARAN
ازاین شعری که حرفش را میان بغضها خورده
دلم میخواست تا یک شب بگویم“دوستت دا…” نه
امان از عقل مغروری که ما را تا جنون برده
از این زیباییت یوسف چه خواهد ماند، میدانی؟
ترنجی غرقه در خون و زلیخایی که افسرده
تو دیگر در دلم مُردی … خدا باشد نگهدارت …
رقیبانم کمین کردند کرکسگونه بر مرده
خداحافظ که دستانت… خداحافظ که چشمانت…
که گیسویت… خداحافظ که دلخونم دلآزرده
👤 مجید ترکابادی
❄️ ⃟⸙BARAN
۱۳.۸k
۱۵ بهمن ۱۴۰۰