اولین تجربه با تو
اولین تجربه با تو
پارت ۴
جونگ کوک
بعد از چند ساعت کارا تموم شد و برگشتم خونه
آجوما:سلام ارباب خسته نباشید
_ممنونم
رفتم تو اتاق و خودمو پرت کردم رو تخت.داشتم به همکاری با برنده لویی ویتون فکر میکردم.تو همین فکرا بودم که خوابم برد.
(صبح)
از خواب بیدار شدم ساعت ۳۰ :۶ رو نشون میداد.امروز باید برای معامله میرفتم شرکت لویی ویتون بلند شدم لباسام رو برداشتم و رفتم به سمت حموم و بعد از یک حموم نیم ساعته لباسام رو پوشیدم و موهامو خشک کردم و بهشون حالت دادم و رفتم پایین تا صبحونه بخورم.بعد از خوردن صبحونه به سمت شرکت حرکت کردم و وقتی رسیدم و پشت میز نشستم منشیم در زد
منشی.ک:جناب جئون امروز ساعت ۶ جلسه دارید
_آره یادم بود.میتونی بری
منشی.ک:بله
بعد از انجام دادن کارام نهارم رو بیرون خوردم و دوباره به سمت شرکت برگشتم و کارا رو تموم کردم.به ساعت نگاه کردم ۵:۳۰ رو نشون میداد برای همین به سمت شرکت لویی ویتون حرکت کردم.
وقتی رسیدیم با کسی که دیدم جا خوردم
اون........
از اونجایی که حمایت کمه شرط میزارم
لایک:۱۰
کامنت:۱۰
کامنت الکیم نزارید شرطا کمه
پارت ۴
جونگ کوک
بعد از چند ساعت کارا تموم شد و برگشتم خونه
آجوما:سلام ارباب خسته نباشید
_ممنونم
رفتم تو اتاق و خودمو پرت کردم رو تخت.داشتم به همکاری با برنده لویی ویتون فکر میکردم.تو همین فکرا بودم که خوابم برد.
(صبح)
از خواب بیدار شدم ساعت ۳۰ :۶ رو نشون میداد.امروز باید برای معامله میرفتم شرکت لویی ویتون بلند شدم لباسام رو برداشتم و رفتم به سمت حموم و بعد از یک حموم نیم ساعته لباسام رو پوشیدم و موهامو خشک کردم و بهشون حالت دادم و رفتم پایین تا صبحونه بخورم.بعد از خوردن صبحونه به سمت شرکت حرکت کردم و وقتی رسیدم و پشت میز نشستم منشیم در زد
منشی.ک:جناب جئون امروز ساعت ۶ جلسه دارید
_آره یادم بود.میتونی بری
منشی.ک:بله
بعد از انجام دادن کارام نهارم رو بیرون خوردم و دوباره به سمت شرکت برگشتم و کارا رو تموم کردم.به ساعت نگاه کردم ۵:۳۰ رو نشون میداد برای همین به سمت شرکت لویی ویتون حرکت کردم.
وقتی رسیدیم با کسی که دیدم جا خوردم
اون........
از اونجایی که حمایت کمه شرط میزارم
لایک:۱۰
کامنت:۱۰
کامنت الکیم نزارید شرطا کمه
۷.۷k
۱۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.