توی راه روی تاریک هر قدمی که بر می داشتم صدای جیر جیر کف
توی راه روی تاریک هر قدمی که بر میداشتم صدای جیر جیر کف پوش چوبی و قدیمی بلند میشد دیگه بهش عادت کرده بودم،خواستم به سمت اتاقم برم که صدایی توجهم رو جلب کرد انگار یکی داشت گریه میکرد ! صدا رو دنبال کردم، خودش بود ولی چرا داره گریه میکنه؟
بهش نزدیک شدم و اسمش رو صدا زدم: تو.. تو حالت خوبه؟ سرش رو برگردوند؛ دوتا دریای چشماش که همیشه آروم بودند الان طوفانی بود. با همون چشم ها بهم خیره شد.
:اوه ببخشید نباید بدون اجازه.. بدون اینکه چیزی بگه منو در آغوش کشید و گریه کرد نمیدونستم چیکار کنم بغلش کنم بهش بگم درست میشه! آخه من هیچوقت بلد نبودم با احساس باشم.
:هی چی.. چیزی شده، چی اذیتت کرده؟! گریه هاش تبدیل به هق هق های اروم تبدیل شد به چشمام نگاه کرد و به آرومی گفت:چطور میتونم آروم باشم وقتی دلیل بی خوابی هام و گریه هام جلوم وایساده؟
بهش نزدیک شدم و اسمش رو صدا زدم: تو.. تو حالت خوبه؟ سرش رو برگردوند؛ دوتا دریای چشماش که همیشه آروم بودند الان طوفانی بود. با همون چشم ها بهم خیره شد.
:اوه ببخشید نباید بدون اجازه.. بدون اینکه چیزی بگه منو در آغوش کشید و گریه کرد نمیدونستم چیکار کنم بغلش کنم بهش بگم درست میشه! آخه من هیچوقت بلد نبودم با احساس باشم.
:هی چی.. چیزی شده، چی اذیتت کرده؟! گریه هاش تبدیل به هق هق های اروم تبدیل شد به چشمام نگاه کرد و به آرومی گفت:چطور میتونم آروم باشم وقتی دلیل بی خوابی هام و گریه هام جلوم وایساده؟
۱۱۸.۹k
۰۵ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.