...
مثل همیشه لبه پرتگاه کوه های بلند آلپ ایستاده بود و به ماهی که کامل شده و مانند نقرهای میدرخشید خیره نگاه میکرد...
جسمش لبه پرتگاه بود و ذهنش کنار اتفاقی که صبح افتاد....
"او پرنسی به زیبایی مهتاب بود... راست بود یا دروغ نمیدانم..
او بینقص بود...بی نقص"
جئون بی آنکه خودش خبر داشته باشد قلب دخترک را دزدیده بود
امضا: ژولیت🥀🍂
جسمش لبه پرتگاه بود و ذهنش کنار اتفاقی که صبح افتاد....
"او پرنسی به زیبایی مهتاب بود... راست بود یا دروغ نمیدانم..
او بینقص بود...بی نقص"
جئون بی آنکه خودش خبر داشته باشد قلب دخترک را دزدیده بود
امضا: ژولیت🥀🍂
۳.۳k
۱۹ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.