من برگشتم با اعصاب تخمی
امروز یکی از زنگامون زبان بود معلم که اومد فکر کردیم آدم خوبیه نگو خود شِمر بوده😐
نه میزاشت آب بخوریم نه میزاشت رو میز یکم دراز بکشیم(همتون در جریان میز صندلی هایه شخمی هستید) نه میتونستیم به سوالا فکر کنیم
باید مثل سامورایی ها سیخ وایمیستادیم
این یَزید بی فانوس گفت درس اول و دوم فارسیتون رو به انگلیسی بنویسید
خب کثافتتتتتت من شعر نظامی گنجوی و سعدی رو چجوری بنویسیممم حتی
فینگی لیش هم نیست انگلیسی باید بنویسم
بعد من معدم میسوزه گاهی من داشتم میمیردم نمیزاشت آب بخورم😐
یعنی ریدم من تویه ای وضع😑
نه میزاشت آب بخوریم نه میزاشت رو میز یکم دراز بکشیم(همتون در جریان میز صندلی هایه شخمی هستید) نه میتونستیم به سوالا فکر کنیم
باید مثل سامورایی ها سیخ وایمیستادیم
این یَزید بی فانوس گفت درس اول و دوم فارسیتون رو به انگلیسی بنویسید
خب کثافتتتتتت من شعر نظامی گنجوی و سعدی رو چجوری بنویسیممم حتی
فینگی لیش هم نیست انگلیسی باید بنویسم
بعد من معدم میسوزه گاهی من داشتم میمیردم نمیزاشت آب بخورم😐
یعنی ریدم من تویه ای وضع😑
۲.۰k
۰۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.