P12
ات ویو
:فلیکس اوپا..هق هق مامان بابا کجان؟
:گریه نکن آجی..من میرم دنبالشون بگردم
باز هم اون خواب لعنتی سراغم اومد..
الان چندماهی از عمل قلب و فراموشیم میگذشت،ولی هرشب خواب عجیبی میدیدم..
جالبیش این بود که هردفعه یه مکالمه بین دو تا بچه ی کوچیک و میدیدم
پسره اسمش فلیکس بود ولی اسم دختره و هیچ وقت نفهمیدم...
با صدای جونگکوک که میگفت برم صبحونه بخورم از جام بلند شدم...
کوک:ماشالا خرس خابالو،چقدر میخوابی آخه؟
ات:خواب نبودم،داشتم فکر میکردم..
کوک:به چی؟
ات:به بچمون...اگه دختر شه اسمشو من میذارما...اگه پسر شه هم من میذارم
کوک:نخیرم...من از قبل اسم بچه هامو انتخاب کردم..اصلا هم نمیذارم تو بذاری..
ات:گگگگ(ادا درآورد)اصلا هم نمیذارم تو بذاری..
کوک:باشه اصلا خودت بذار...منم قهلم اصلا
ات:من ناز کسیو نمیکشم گفته باشم..
کوک:بخوای هم بکشی من نمیذارم تو نازمو بکشی..آدم قحطی نیس که
ات:اون وقت کی بکشه؟
کوک:منشی شرکتم خوبه؟
ات:این چیزا رو من اثر نداره..
کوک:حتی اگه میشیم اکسم باشه؟
ات:روی من اثر نداره
کوک:باشه پس من رفتم ...
ات:کجا
کوک:پیش منشیم..
ات:منم میام
کوک:دیدی اثر داشت؟
ات:خنگول باهات نمیام که،میخوام تو راه منو برسونی پاساژ واسه بچم خرید کنم..
کوک:خودت برو منشیم عجله داره..
ات:بهتر..شاید راننده تاکسی دیروزم که خیلی خوشتیپ بود امروزم باشه...
کوک:بیا برسونمت
ات:نه نمیخواد..
کوک:میخواستم تو حسودی کنی بدتر شد که
ات:ما اینیم دیگه
:فلیکس اوپا..هق هق مامان بابا کجان؟
:گریه نکن آجی..من میرم دنبالشون بگردم
باز هم اون خواب لعنتی سراغم اومد..
الان چندماهی از عمل قلب و فراموشیم میگذشت،ولی هرشب خواب عجیبی میدیدم..
جالبیش این بود که هردفعه یه مکالمه بین دو تا بچه ی کوچیک و میدیدم
پسره اسمش فلیکس بود ولی اسم دختره و هیچ وقت نفهمیدم...
با صدای جونگکوک که میگفت برم صبحونه بخورم از جام بلند شدم...
کوک:ماشالا خرس خابالو،چقدر میخوابی آخه؟
ات:خواب نبودم،داشتم فکر میکردم..
کوک:به چی؟
ات:به بچمون...اگه دختر شه اسمشو من میذارما...اگه پسر شه هم من میذارم
کوک:نخیرم...من از قبل اسم بچه هامو انتخاب کردم..اصلا هم نمیذارم تو بذاری..
ات:گگگگ(ادا درآورد)اصلا هم نمیذارم تو بذاری..
کوک:باشه اصلا خودت بذار...منم قهلم اصلا
ات:من ناز کسیو نمیکشم گفته باشم..
کوک:بخوای هم بکشی من نمیذارم تو نازمو بکشی..آدم قحطی نیس که
ات:اون وقت کی بکشه؟
کوک:منشی شرکتم خوبه؟
ات:این چیزا رو من اثر نداره..
کوک:حتی اگه میشیم اکسم باشه؟
ات:روی من اثر نداره
کوک:باشه پس من رفتم ...
ات:کجا
کوک:پیش منشیم..
ات:منم میام
کوک:دیدی اثر داشت؟
ات:خنگول باهات نمیام که،میخوام تو راه منو برسونی پاساژ واسه بچم خرید کنم..
کوک:خودت برو منشیم عجله داره..
ات:بهتر..شاید راننده تاکسی دیروزم که خیلی خوشتیپ بود امروزم باشه...
کوک:بیا برسونمت
ات:نه نمیخواد..
کوک:میخواستم تو حسودی کنی بدتر شد که
ات:ما اینیم دیگه
۷.۸k
۲۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.