نشید زیبای ربی
کفّار در مبارزه با پیامبر(ص) شیوههای گوناگونی را به کار میگرفتند. از آیات قرآن استفاده میشود که آنان از شیوههای زیر استفاده میکردند:
1. کوبیدن شخصیت
کافران برای تحقیر و زیر سؤال بردن شخصیت پیامبران، آنان را تمسخر میکردند. قرآن کریم به این مطلب اشاره دارد و میفرماید:
)و ما یأتیهم من رسول الاّ کانوا به یستهزؤون( [1]در آیهای دیگر آمده است:
)و اذا رءآک الذین کفروا ان یتخذونک الاّ هزواً( [2]هنگامی که کافران تو را بینند، کاری جز استهزا کردن تو ندارند. خداوند در ادامه همین آیه، به کیفیت استهزای کافران اشاره کرده و فرموده: و آنها میگویند: أهذا الذی یذکر الهتکم؛ آیا همین شخص است که خدایان شما را یاد میکند (یعنی درباره آنها بدگویی میکند و میگوید: آنها نفع و ضرری ندارند.)
ابن ابیحاتم، از سدی روایت کرده که گفت: رسول خدا(ص) از ابوسفیان و ابوجهل میگذشت، دید آنان مشغول صحبت هستند. چون ابوجهل آن جناب را دید، خندید (و با حالت تمسخر) به ابوسفیان گفت: این است پیغمبر بنیعبد مناف؟! [3]
در روایتی دیگر آمده که استهزاکنندگان پیامبر اکرم(ص)پنج نفر بودند: ولید بن مغیرة مخزومی، عاص بن وائل، اسود بن عبد یغوث، اسود بن المطلب، و حارث بن الطلاطلة ثقفی.[4]
2. نسبتهای ناروا
ساحر و دروغگو
کافران وقتی دیدند با استهزا نمیتوانند پیامبر را از هدف خود منصرف کنند و آیین اسلام روز به روز در حال توسعه است و در دل مشرکین و بت پرستان را فتح میکند، سحر و دروغ به آن حضرت نسبت دادند. در سورة «ص» آیه 4، خداوند به این اتهامات ناروا اشاره کرده و فرموده:
(و قال الکافرون هذا ساحر کذّاب)؛ و کافران گفتند: این (پیامبر) جادوگری بسیار دروغگو است.
خیالاتی
گاهی هم میگفتند: پیامبر خیالاتی شده و آنچه را به عنوان وحی ادعا میکند، چیزی جز خوابهای پریشان و آشفته نیست؛ بلکه حتی خواب پریشان هم ندیده و دروغ میگوید. خداوند در سوره انبیا ، آیه 5 ، به این نکته اشاره کرده و فرموده است: (قالوا اضغاث احلام بل افتریه)؛ گفتند: خوابهای پریشانی است؛ بلکه دروغ بسته است.
شاعر
سخنان پیامبر(ص) بسیار زیبا و گیرا بود و باعث جذب بسیاری شده بود. کافران برای جلوگیری از تأثیر آن، میگفتند: او شاعر است و سخنانی ظاهر فریب میگوید؛ ولی حرفهایش بیمحتوا است: (بل هو شاعر)[5]
مجنون
گاهی نیز برای خنثی کردن تأثیر حرفهای پیامبر(ص)، نسبت جنون به آن حضرت میدادند تا به این وسیله، مردم را از پیرامون آن حضرت پراکنده کنند. به این مطلب در آیه 6، سوره حجر، اشاره شده است: (و قالوا یا ایّها الذی نزل علیه الذّکر انّک لمجنون)؛ و گفتند: ای کسی که ذکر (قرآن) بر تو نازل شده! مسلماً تو دیوانهای!
1. کوبیدن شخصیت
کافران برای تحقیر و زیر سؤال بردن شخصیت پیامبران، آنان را تمسخر میکردند. قرآن کریم به این مطلب اشاره دارد و میفرماید:
)و ما یأتیهم من رسول الاّ کانوا به یستهزؤون( [1]در آیهای دیگر آمده است:
)و اذا رءآک الذین کفروا ان یتخذونک الاّ هزواً( [2]هنگامی که کافران تو را بینند، کاری جز استهزا کردن تو ندارند. خداوند در ادامه همین آیه، به کیفیت استهزای کافران اشاره کرده و فرموده: و آنها میگویند: أهذا الذی یذکر الهتکم؛ آیا همین شخص است که خدایان شما را یاد میکند (یعنی درباره آنها بدگویی میکند و میگوید: آنها نفع و ضرری ندارند.)
ابن ابیحاتم، از سدی روایت کرده که گفت: رسول خدا(ص) از ابوسفیان و ابوجهل میگذشت، دید آنان مشغول صحبت هستند. چون ابوجهل آن جناب را دید، خندید (و با حالت تمسخر) به ابوسفیان گفت: این است پیغمبر بنیعبد مناف؟! [3]
در روایتی دیگر آمده که استهزاکنندگان پیامبر اکرم(ص)پنج نفر بودند: ولید بن مغیرة مخزومی، عاص بن وائل، اسود بن عبد یغوث، اسود بن المطلب، و حارث بن الطلاطلة ثقفی.[4]
2. نسبتهای ناروا
ساحر و دروغگو
کافران وقتی دیدند با استهزا نمیتوانند پیامبر را از هدف خود منصرف کنند و آیین اسلام روز به روز در حال توسعه است و در دل مشرکین و بت پرستان را فتح میکند، سحر و دروغ به آن حضرت نسبت دادند. در سورة «ص» آیه 4، خداوند به این اتهامات ناروا اشاره کرده و فرموده:
(و قال الکافرون هذا ساحر کذّاب)؛ و کافران گفتند: این (پیامبر) جادوگری بسیار دروغگو است.
خیالاتی
گاهی هم میگفتند: پیامبر خیالاتی شده و آنچه را به عنوان وحی ادعا میکند، چیزی جز خوابهای پریشان و آشفته نیست؛ بلکه حتی خواب پریشان هم ندیده و دروغ میگوید. خداوند در سوره انبیا ، آیه 5 ، به این نکته اشاره کرده و فرموده است: (قالوا اضغاث احلام بل افتریه)؛ گفتند: خوابهای پریشانی است؛ بلکه دروغ بسته است.
شاعر
سخنان پیامبر(ص) بسیار زیبا و گیرا بود و باعث جذب بسیاری شده بود. کافران برای جلوگیری از تأثیر آن، میگفتند: او شاعر است و سخنانی ظاهر فریب میگوید؛ ولی حرفهایش بیمحتوا است: (بل هو شاعر)[5]
مجنون
گاهی نیز برای خنثی کردن تأثیر حرفهای پیامبر(ص)، نسبت جنون به آن حضرت میدادند تا به این وسیله، مردم را از پیرامون آن حضرت پراکنده کنند. به این مطلب در آیه 6، سوره حجر، اشاره شده است: (و قالوا یا ایّها الذی نزل علیه الذّکر انّک لمجنون)؛ و گفتند: ای کسی که ذکر (قرآن) بر تو نازل شده! مسلماً تو دیوانهای!
۳.۵k
۲۶ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.