میراث اجباری پارت 9
كلي قربون صدقم رفت كه تو از سر سامان هم زيادي و سامان خيلي سر به هواستو آدمش كن
قطع كرد
وقتي قطع كرد شماره معصومه دوستمو گرفتم چند تا زنگ خورد تا جواب داد مثله هميشه با
غريبه ها خشك رفتار كرد
- بفرمائيد؟
خواستم كمي اذيتش كنم صدام رو كلفت كردم گفتم: معصومه خانم؟
معصومه خيلي باهوش بود براي همين زود فهميد منم و تقريبا داد زد: سمي تويي؟ چطوري خانم
متاهل
با خنده گفتم: از احوال پرسي هاي شما بنده توپ توپ
با شيطنت گفت: بايدم توپ باشي يكي مثه سامانو تور كردي ميخواي توپ نباشي؟
گفتم: از اين حرفا جلوي سامان نگي ها ديگه خدا رو بنده نيست
- حاال ديگه سامانو بي خيال صاحاب داره كي مياي شركت؟ باور كن از همين حاال دلم برات تنگ
شده
گفتم: يكم گريه كن ميام
- درد...باز من به تو رو دادم پررو شدي؟
- تقصير خودته ميدوني كه من بي جنبم
معصومه يه دفه با هيجان گفت: واي نميدوني چي شده....
- خوب بگو تا بدونم
گفت: آريا وقتي فهميد ديشب عروسيت بود همچين افسرده شده بيا و ببين همچين يه گوشه
نشسته فكر ميكنه انگار اون مجنون تو ليلي
قطع كرد
وقتي قطع كرد شماره معصومه دوستمو گرفتم چند تا زنگ خورد تا جواب داد مثله هميشه با
غريبه ها خشك رفتار كرد
- بفرمائيد؟
خواستم كمي اذيتش كنم صدام رو كلفت كردم گفتم: معصومه خانم؟
معصومه خيلي باهوش بود براي همين زود فهميد منم و تقريبا داد زد: سمي تويي؟ چطوري خانم
متاهل
با خنده گفتم: از احوال پرسي هاي شما بنده توپ توپ
با شيطنت گفت: بايدم توپ باشي يكي مثه سامانو تور كردي ميخواي توپ نباشي؟
گفتم: از اين حرفا جلوي سامان نگي ها ديگه خدا رو بنده نيست
- حاال ديگه سامانو بي خيال صاحاب داره كي مياي شركت؟ باور كن از همين حاال دلم برات تنگ
شده
گفتم: يكم گريه كن ميام
- درد...باز من به تو رو دادم پررو شدي؟
- تقصير خودته ميدوني كه من بي جنبم
معصومه يه دفه با هيجان گفت: واي نميدوني چي شده....
- خوب بگو تا بدونم
گفت: آريا وقتي فهميد ديشب عروسيت بود همچين افسرده شده بيا و ببين همچين يه گوشه
نشسته فكر ميكنه انگار اون مجنون تو ليلي
۱.۶k
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.