مافیای من 🖤🍷
پارت ۱۲
ایو : میشه دستت رو بدی بلند شم یا می خوای نگاه کنی
تهیونگ یهو ایو رو دلگ استایل بغل کرو
تهیونگ : گذینه سومم
ایو : چیگار می کنی بزارم پایین ولم کن
تهیونگ : یاااا دو دقیقه تکون نخور خب
ایو تو دلش
وای خدااااا اون منو بغل کرد جرررر
ایو رو گذاشت تو ماشین
تهیونگ : خب کجاس خانت
ایو : ........ ( مثلا ادرس
تهیونگ ایو رو رسوند تا خونشون و ایو می خواست پیاده شه که ته گفت
ته : از این به بعد اگر خواستی بری بار منم دعوت کن ته شماره تلفن داد
ته : تهیونگم و شما ؟
ایو : ایو
ته : اوک پس می بینمت
ایو تو دلش جشن گرفته
و اما ماحرای جیمین 😬😬🤨
جیمین داشت با سرعت رانندگی می کرد
و ات گریه می کرد
ات : خواهش می کنم جیمین ارم رانندگی کن سرعت خیلی بالاس
جیمین یک نگاه هات به ات کرد ات دیگه چیزی نگعت
جیمین : از کی تاحالا بدون اجازه من میری بار اوه نه بهم دروغ میگی امشب تکلیفت روومعلوم می کنم نبایید به ددیت دروغ بگی
ات : جیم
جیمین : خفه
ات تا خونه چیزی نگفت تا اینکه رسیدن و ات جیمین پیاده شدن
جیمین : برو بالا
ات : جیمین
جیمین: میری ( با داد )
ات : نه چرا اذیتم می کنی هان
جیمین دست ات رو گرفت برد بالا
ات : ای دستممممم ارم تر
) اولن قرار نیس اسمات باشه مس فکر منحرفانه نیاد مغزتون 🤣🤣
ات : ای دستمممم ارم تر
جیمین : از این بدتر قراره درد بکشی
ات : جیمین ولم کن
جیمین و ات رفتن اتاق
ات رو نشوند رو صندلی
جیمین : میگی چرا رفتی بار چرا دروغ گفتی ( با داد)
ات : خب می دونستم نمیزری برم بار واسه
جیمین : اوه خوبه می دونستی رفتی اگر نمی دونستی چیکار می کردی زود باش لباسات
ات : جیمین
جیمین : چند بار تکرار نمی کنم
جیمین : تنبیه اول دوروغ گفتن تنبیه دوم گفته بودم بار نرو تنبیه سوم گفته بودم بدنت خط قرمز منه چرا لبدس باز پوشیدی ( اخرش رو با داد گعت )
ات : جیمین
جیمین : تنبیه اخرت چرا گذاشتی اون مرتیکه کنارت بشینه و بهت دست بزنه
جیمین دست ات رو گرفت برد حمام
ات : جیمین خواهش می کنم ولم کن
جیمین : ساکت
ات رووگذاشت و وان
و اب رووباز کرد و دست و کمر ات رو اب کرد
جیمین : دوس ندارم کس دیگه به بدنت دست بزنهههههه نمی خوام اون هرزه ها دستشون به تو بخوره
جیمین : ات
جیمین : دفعه اخرت باشه
ات داشت گریه می کرد
جیمین از حمام رفت بیرون
ات : جیمین
ات بلند شد و رفت اتاق
ات : جیمین منو ببخش من نباید دروغ می گعتم
جیمین : خوبه که می دونی اشتباه کردی
ات : جیمین من نمی خواستم این جوری بشه
یهو گوشی جیمین زنگ خرد
جیمین : بله تهیونگ
........
جیمین : از ات ؟
.........
..........
جیمین : بزار دودقیقه بگذره
........
.......
جیمین : هی
قط کرد
جیمیم : ته از تو تشکر کرد
ات : بابت ؟
جیمین : انگار گلو ته پیش دوستت گیر کرده
ات : چی ایو
جیمین : اره
ات : ایو عاشق ته اگر اینو بشمنوه
ات : نظرت چیه به یکمهمونی دعوت کنیم
جیمین : اوه روت باز نشه نگاه نکن امروز تنبیهت نکردم منظورم این نیس که بری پارتی حتی با خودمم نمیزارم بیای
ات : ددی چرا
جیمین : فکر کردی با ددی گفتن حل میشه
ات : جیمین لطفا این طوری نکن
جیمین : ات حوصله بحث ندارم
ات : جیمین
ات نشست رو تخت
ایو : میشه دستت رو بدی بلند شم یا می خوای نگاه کنی
تهیونگ یهو ایو رو دلگ استایل بغل کرو
تهیونگ : گذینه سومم
ایو : چیگار می کنی بزارم پایین ولم کن
تهیونگ : یاااا دو دقیقه تکون نخور خب
ایو تو دلش
وای خدااااا اون منو بغل کرد جرررر
ایو رو گذاشت تو ماشین
تهیونگ : خب کجاس خانت
ایو : ........ ( مثلا ادرس
تهیونگ ایو رو رسوند تا خونشون و ایو می خواست پیاده شه که ته گفت
ته : از این به بعد اگر خواستی بری بار منم دعوت کن ته شماره تلفن داد
ته : تهیونگم و شما ؟
ایو : ایو
ته : اوک پس می بینمت
ایو تو دلش جشن گرفته
و اما ماحرای جیمین 😬😬🤨
جیمین داشت با سرعت رانندگی می کرد
و ات گریه می کرد
ات : خواهش می کنم جیمین ارم رانندگی کن سرعت خیلی بالاس
جیمین یک نگاه هات به ات کرد ات دیگه چیزی نگعت
جیمین : از کی تاحالا بدون اجازه من میری بار اوه نه بهم دروغ میگی امشب تکلیفت روومعلوم می کنم نبایید به ددیت دروغ بگی
ات : جیم
جیمین : خفه
ات تا خونه چیزی نگفت تا اینکه رسیدن و ات جیمین پیاده شدن
جیمین : برو بالا
ات : جیمین
جیمین: میری ( با داد )
ات : نه چرا اذیتم می کنی هان
جیمین دست ات رو گرفت برد بالا
ات : ای دستممممم ارم تر
) اولن قرار نیس اسمات باشه مس فکر منحرفانه نیاد مغزتون 🤣🤣
ات : ای دستمممم ارم تر
جیمین : از این بدتر قراره درد بکشی
ات : جیمین ولم کن
جیمین و ات رفتن اتاق
ات رو نشوند رو صندلی
جیمین : میگی چرا رفتی بار چرا دروغ گفتی ( با داد)
ات : خب می دونستم نمیزری برم بار واسه
جیمین : اوه خوبه می دونستی رفتی اگر نمی دونستی چیکار می کردی زود باش لباسات
ات : جیمین
جیمین : چند بار تکرار نمی کنم
جیمین : تنبیه اول دوروغ گفتن تنبیه دوم گفته بودم بار نرو تنبیه سوم گفته بودم بدنت خط قرمز منه چرا لبدس باز پوشیدی ( اخرش رو با داد گعت )
ات : جیمین
جیمین : تنبیه اخرت چرا گذاشتی اون مرتیکه کنارت بشینه و بهت دست بزنه
جیمین دست ات رو گرفت برد حمام
ات : جیمین خواهش می کنم ولم کن
جیمین : ساکت
ات رووگذاشت و وان
و اب رووباز کرد و دست و کمر ات رو اب کرد
جیمین : دوس ندارم کس دیگه به بدنت دست بزنهههههه نمی خوام اون هرزه ها دستشون به تو بخوره
جیمین : ات
جیمین : دفعه اخرت باشه
ات داشت گریه می کرد
جیمین از حمام رفت بیرون
ات : جیمین
ات بلند شد و رفت اتاق
ات : جیمین منو ببخش من نباید دروغ می گعتم
جیمین : خوبه که می دونی اشتباه کردی
ات : جیمین من نمی خواستم این جوری بشه
یهو گوشی جیمین زنگ خرد
جیمین : بله تهیونگ
........
جیمین : از ات ؟
.........
..........
جیمین : بزار دودقیقه بگذره
........
.......
جیمین : هی
قط کرد
جیمیم : ته از تو تشکر کرد
ات : بابت ؟
جیمین : انگار گلو ته پیش دوستت گیر کرده
ات : چی ایو
جیمین : اره
ات : ایو عاشق ته اگر اینو بشمنوه
ات : نظرت چیه به یکمهمونی دعوت کنیم
جیمین : اوه روت باز نشه نگاه نکن امروز تنبیهت نکردم منظورم این نیس که بری پارتی حتی با خودمم نمیزارم بیای
ات : ددی چرا
جیمین : فکر کردی با ددی گفتن حل میشه
ات : جیمین لطفا این طوری نکن
جیمین : ات حوصله بحث ندارم
ات : جیمین
ات نشست رو تخت
۴۷.۹k
۱۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.