𝖰𝗎𝖾𝖾𝗇
𝖰𝗎𝖾𝖾𝗇
نگه دار منو بغلت ..
نمیخوام مستی لبای تو اَ سرم بپره
مثه رازی برام میخوام هرچه زود بفهممت
گم بشم توو سیارهی چشماتو بگردمش
انگار باتو میره بالا ضربانه قلبم
میشه همه چی بجز تو یهو کمرنگ
اتاقم بوی تنه تورو میده هرشب
میخواستی مست بشم بوسیدمت مست شم
پُره سواله مغزم ولی انگاری جوابا تو وجودت دفنن
انگار آغوشت مرحمه برای دردم انگار ، با حضوره تو بقیه مَحوَن
انگار نیستیو بُن بسته راهام ، انگار ریسکی شد کلا نگاهات
میگی نگو ولی به همه میگم که اون شده چارهی این قلبه ناچار
مگه چیزی کم داشتی بیبی؟ چیشده چرا خب انقد تو فکری؟
حتی شوخیامو میگیری جدی .. انقد نگو چیزی نیستش مهم نی
تویی مهم هیچکسی دیگه به چِشَم نمیاد
بی تو همه روزام شبه سیان
حتی بات لبه تیغه راه میام ، باید عاقل شیا
تویی مهم
این کاغذا دیگه منو نمیفَهمن
آدمای شهر همه شون بجز تو پوچو بیرَنگَن
آخرای حَرفِت کمی غمو گریه هَستِش
داد زدم بگم بِهت کاری کن کدورته رفع شه
توی پارک روی نیمکت یادته میگفتی همه خاطراتتو؟
گفتی نمیخوام اَ پیشت جیم شم اومدی توی بغلمو شدش جایگاهه تو
همه چی تغییر میکنه وقتی تو باشی باهام..
با تو رنگی میشدن تمومه مداد سیاهام
توی آسمونه تاریکم یه ماهه روشنی
میدونم این ستاره ها نمیتونن بیان به جات
حتی امیدی نداری بیا جلو من بشین
نشون نده قطره اشکه خوشگلتو به کسی
بیا پیشه خودم اشکاتو بریز ..
من کاری میکنم که بعدش با خنده بری
اصلاً تو بازیه غم کاری میکنم بازنده شی
اصلاً من شعر میخونم تو هم تا تَش با من بشین
اصلاً اینارو بیخیال خودت خوب میدونی برا من چِشی
واسه آرامش سر روی شونم بزار دره گوشم بگو خنده رو لبام بکار
یکاری کردی که از پرنسس شدی مای کوئین ( 𝗆𝗒 𝖰𝗎𝖾𝖾𝗇 )
نگه دار منو بغلت ..
نمیخوام مستی لبای تو اَ سرم بپره
مثه رازی برام میخوام هرچه زود بفهممت
گم بشم توو سیارهی چشماتو بگردمش
انگار باتو میره بالا ضربانه قلبم
میشه همه چی بجز تو یهو کمرنگ
اتاقم بوی تنه تورو میده هرشب
میخواستی مست بشم بوسیدمت مست شم
پُره سواله مغزم ولی انگاری جوابا تو وجودت دفنن
انگار آغوشت مرحمه برای دردم انگار ، با حضوره تو بقیه مَحوَن
انگار نیستیو بُن بسته راهام ، انگار ریسکی شد کلا نگاهات
میگی نگو ولی به همه میگم که اون شده چارهی این قلبه ناچار
مگه چیزی کم داشتی بیبی؟ چیشده چرا خب انقد تو فکری؟
حتی شوخیامو میگیری جدی .. انقد نگو چیزی نیستش مهم نی
تویی مهم هیچکسی دیگه به چِشَم نمیاد
بی تو همه روزام شبه سیان
حتی بات لبه تیغه راه میام ، باید عاقل شیا
تویی مهم
این کاغذا دیگه منو نمیفَهمن
آدمای شهر همه شون بجز تو پوچو بیرَنگَن
آخرای حَرفِت کمی غمو گریه هَستِش
داد زدم بگم بِهت کاری کن کدورته رفع شه
توی پارک روی نیمکت یادته میگفتی همه خاطراتتو؟
گفتی نمیخوام اَ پیشت جیم شم اومدی توی بغلمو شدش جایگاهه تو
همه چی تغییر میکنه وقتی تو باشی باهام..
با تو رنگی میشدن تمومه مداد سیاهام
توی آسمونه تاریکم یه ماهه روشنی
میدونم این ستاره ها نمیتونن بیان به جات
حتی امیدی نداری بیا جلو من بشین
نشون نده قطره اشکه خوشگلتو به کسی
بیا پیشه خودم اشکاتو بریز ..
من کاری میکنم که بعدش با خنده بری
اصلاً تو بازیه غم کاری میکنم بازنده شی
اصلاً من شعر میخونم تو هم تا تَش با من بشین
اصلاً اینارو بیخیال خودت خوب میدونی برا من چِشی
واسه آرامش سر روی شونم بزار دره گوشم بگو خنده رو لبام بکار
یکاری کردی که از پرنسس شدی مای کوئین ( 𝗆𝗒 𝖰𝗎𝖾𝖾𝗇 )
۵.۷k
۲۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.