پارت23

پارت23
اسم رمان: صبر ایوب دارم(:
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
اهنگرو دوس داشتم برا همین شروع کردم با صدا بلند خوندن باش
ناموسن صدایی قشنگی داشتم چش نخورم خدااااا این دنیا لیاقت یه دختر با استعداد مثل منو نداره لیاقت من بیشتر از این دنیاس🗿👍👍👍😂😂
(نویسنده:مشالله اعتماد به نفس نیس که اعتمادبه کفشه)
(ا/ت:داداش به نظرت اعتمادبه نفست زیادی بالا نیس؟)
کیارش با یه لبخند خوشگل که خیلییی بهش میومد و کراش ترش میکرد یع چند بار برگشته نگام کرد
(نویسنده:آریسا جان مطمئنی عاشقی چیزی نشدی؟؟؟؟)
(ا/ت:چرا حس میکنم آریسا از کیارش خوشش میاد🗿👍)
(خواننده های رمان:گووو نخوریننن ما 23پارت خوندیم که آخرش آریسا عاشق کیارش بشههههه🗿🔪🔪🔪)
(نویسنده و ا/ت: گو خوردیم💔👍)
من بهش لبخند میزدم(:
اهنگه عوض شد و یکی دیگه پلی شد
.. 🎶🎵..
منو جمع کن بین این ادمکا خسته شدم!
غصمو کم کن منو جمع کن!
اگه تو تاریکی موندم!
تو واسم شمعو روشن کن!
منو جمع کن..!
بین این ادمکا خسته شدم!
غصمو کم کن منو جمع کن!
اگه تو تاریکی موندم!
تو واسم شمعو روشن کن!
دلم میخواد بیام پیشت.(:
تو بغلت اروم بگیرم(:
دلم میخواد ستاره شم(:
واسه عشقمون بمیرم(:
دلم میخواد بیام پیشت(:
کنارت اروم بگیرم(:
اراده کن دلم که هیچ.!
واسه تو من جونمو میدم(:
......(نویسنده: داشا همینقدر از اهنگو که نشوتم خودش خیلیه باو انگشتم به گا رفت🗿👍💔)