(دست نوشته گمشده)
(دست نوشته گمشده)
در آن تابوت سرد بود
نمی توانستم تکون بخورم
ولی لبخند میزدم دگر کسی نبود
حتی صدای گریه کردن هم نبود... ☆
در آن تابوت سرد بود
نمی توانستم تکون بخورم
ولی لبخند میزدم دگر کسی نبود
حتی صدای گریه کردن هم نبود... ☆
۱.۸k
۰۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.