همیشه خواب ها
همیشه خوابها
از ارتفاع ساده لوحیِ خود پرت میشوند و میمیرند
من شبدرِ چهارپری را میبویم
که روی گور مفاهیم کهنه روییدهست
آیا زنی که در کفن انتظار و عصمت خود خاک شد،
جوانیِ من بود ؟!
آیا دوباره من از پلههای کنجکاوی خود بالا خواهم رفت،
تا به خدای خوب، که در پشت بام خانه قدم میزند،
سلام بگویم ؟
حس میکنم که وقت گذشتهست
حس میکنم که "لحظه" سهم من از برگ های تاریخ است
حس میکنم که میز فاصلهی کاذبیست در میان گیسوان من
و دستهای این غریبهی غمگین !
حرفی به من بزن !
آیا کسی که مهربانیِ یک جسم زنده را به تو میبخشد،
جز درکِ حسِ زندهبودن از تو چه میخواهد ؟
حرفی به من بزن !
من در پناهِ پنجرهام
با آفتاب رابطه دارم ...
📝 ️ #فروغ_فرخزاد
✂ ️ قسمتی از شعر "پنجره"
📚 ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
از ارتفاع ساده لوحیِ خود پرت میشوند و میمیرند
من شبدرِ چهارپری را میبویم
که روی گور مفاهیم کهنه روییدهست
آیا زنی که در کفن انتظار و عصمت خود خاک شد،
جوانیِ من بود ؟!
آیا دوباره من از پلههای کنجکاوی خود بالا خواهم رفت،
تا به خدای خوب، که در پشت بام خانه قدم میزند،
سلام بگویم ؟
حس میکنم که وقت گذشتهست
حس میکنم که "لحظه" سهم من از برگ های تاریخ است
حس میکنم که میز فاصلهی کاذبیست در میان گیسوان من
و دستهای این غریبهی غمگین !
حرفی به من بزن !
آیا کسی که مهربانیِ یک جسم زنده را به تو میبخشد،
جز درکِ حسِ زندهبودن از تو چه میخواهد ؟
حرفی به من بزن !
من در پناهِ پنجرهام
با آفتاب رابطه دارم ...
📝 ️ #فروغ_فرخزاد
✂ ️ قسمتی از شعر "پنجره"
📚 ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
۱.۲k
۳۱ تیر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.