مثل صدایی که از آن سوی تلفن ...
مثل صدایی که از آن سوی تلفن ...
ته ذهنمون مونده، ...
مثل مزه ی انگورهای خونه مادربزرگ...
مثل طعم اولین «اسمت چیه» ...
تو کلاس اول ابتدایی...
مثل ترس اولینبار ...
که تنهایی سوار اتوبوس شدیم، ...
مثل اولین باری ...
که با دوست غیرهمجنسمون ..
رفتیم کافیشاپ،...
مثل اون بوسههای یواشکی ...
تو کوچههای خلوت، ...
مثل لذت اولین حقوقی که گرفتیم، ...
مثل پُز اولین گوشی موبایلمون، ...
مثل گریههای اولین شکست عشقی، ...
مثل تموم این مزهها، ...
صداها ...
و خاطرهها، ...
موندی ته ذهنم، ...
هستی، ...
چشیدمت، ...
می شناسمت ...
ولی خیلی دوری، ...
خیلی دور
ته ذهنمون مونده، ...
مثل مزه ی انگورهای خونه مادربزرگ...
مثل طعم اولین «اسمت چیه» ...
تو کلاس اول ابتدایی...
مثل ترس اولینبار ...
که تنهایی سوار اتوبوس شدیم، ...
مثل اولین باری ...
که با دوست غیرهمجنسمون ..
رفتیم کافیشاپ،...
مثل اون بوسههای یواشکی ...
تو کوچههای خلوت، ...
مثل لذت اولین حقوقی که گرفتیم، ...
مثل پُز اولین گوشی موبایلمون، ...
مثل گریههای اولین شکست عشقی، ...
مثل تموم این مزهها، ...
صداها ...
و خاطرهها، ...
موندی ته ذهنم، ...
هستی، ...
چشیدمت، ...
می شناسمت ...
ولی خیلی دوری، ...
خیلی دور
۳۸۶
۲۵ آذر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.