صبح یعنی همه ی شهر پر از بوی خداست
صبح یعنی همهی شهر پر از بوی خداست
عابری گفت که این مطلق نادیده کجاست ؟
شاپرک پر زد و با رقصِ خود آهسته سرود :
چشمِ دل باز کن این بسته به افکار شماست
پ.ن:آنچه پایانی ندارد نه تو هستی نه من !
این انسانیت است ؛
که تا ابد فریاد کشیده خواهد شد ...
عابری گفت که این مطلق نادیده کجاست ؟
شاپرک پر زد و با رقصِ خود آهسته سرود :
چشمِ دل باز کن این بسته به افکار شماست
پ.ن:آنچه پایانی ندارد نه تو هستی نه من !
این انسانیت است ؛
که تا ابد فریاد کشیده خواهد شد ...
۱.۹k
۰۳ خرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.