*راز دل*
*راز دل*
*دوسال بعد*
ماه وش :
خسته از این همه رفت امد به مارال خانم گفتم : من دیگه نمی تونم بیام پایین باید کارامو انجام بدم
مارال : برو عزیزم خیالت راحت
رفتم اتاقمو ورفتم حموم کارم تموم شد با حوله اومدم بیرون وقت زیاد نداشتم موهام رو خشک کردم وبا اتو یکم حالتشون دادم یه آرایش خوشگلم کردم اونم با کلی دقت بعدم لباسمو پوشیدم کت شلوار کیهان رو گذاشتم رو تخت در باز شد وکیهان اومد داخل
کیهان : بدجنس چرا نمیگی چه خبره
خندیدم وگفتم : صبح برات پیغام گذاشتم تولدت مبارک
کیهان : کجا
خندیدم وگفتم : حواس پرت رو میز کارت ندیدی
کیهان : نه ...واااای مرسی دختر ترکوندی برای شوهر خوشگلت
- باز تو اعتماد به نفست رفته بالا
کیهان : فکرکردم انقدر درست سرگرمت کرده تولد من یادت رفته چقدر پکر بودم امروز واقعا شرمندم کردی
- کیهان بدو برو حموم الان دیگه مهمونا پیداشون میشه
کیهان : قربونت برم ببین چیکار کرده تپلی من
خندیدم ورفتنشو نگاه می کردم اگه می فهمید چه رازی تو دلمه چی می گفت دستمو رو شکمم کشیدم وخندیدم منتظرش موندم تا از حموم بیاد زنگ زدم پایین گفتم براش یه نوشیدنی مقوی بیارن تا نوشیدنی اوردن اونم از حموم اومد بیرون رفتم کنارش وگفتم : این معجون رو بخور یکم سرحال بشی
گونه ام رو بوسید وگفت : از این بهتر نمیشم عزیزم
با هم معجون رو خوردیم لبای سردشو که بخاطر نوشیدنی بود رو گونه ام گداشت ومحکم لپمو بوسید
خندیدم رفت لباسهاش رو پوشید خیلی بهش میومد هدیه خودم بود
کیهان : عالی شدم
- اره همه رنگ بهت میاد مخصوصا این رنگ که چشاتو خاکستری کرده
خندید وگفت : چشم نیست که رنگین کمونه
- عاشق این رنگین کمونم
کیهان : منم عاشق توه ام
میشه یه کوچلو لبتو ببوسم
- اگه رژ لبمو بهمش نریزی ببوس
خندید ومحکم لبمو بوسید بعدم نشست جلو آینه براش ژل زدم به موهاش وحالتشون دادم
کیهان : قربون این دستای سفید تپلت مرسی
- یه بار دیگه بگو تپلی ببین چیکارت می کنم
کیهان : خیلی خوب ببخشید تپلی
با سرزنش نگاش کردم خندید وعطر زد رفتیم پایین چقدرم بیرون شلوغ پلوغ بود
*دوسال بعد*
ماه وش :
خسته از این همه رفت امد به مارال خانم گفتم : من دیگه نمی تونم بیام پایین باید کارامو انجام بدم
مارال : برو عزیزم خیالت راحت
رفتم اتاقمو ورفتم حموم کارم تموم شد با حوله اومدم بیرون وقت زیاد نداشتم موهام رو خشک کردم وبا اتو یکم حالتشون دادم یه آرایش خوشگلم کردم اونم با کلی دقت بعدم لباسمو پوشیدم کت شلوار کیهان رو گذاشتم رو تخت در باز شد وکیهان اومد داخل
کیهان : بدجنس چرا نمیگی چه خبره
خندیدم وگفتم : صبح برات پیغام گذاشتم تولدت مبارک
کیهان : کجا
خندیدم وگفتم : حواس پرت رو میز کارت ندیدی
کیهان : نه ...واااای مرسی دختر ترکوندی برای شوهر خوشگلت
- باز تو اعتماد به نفست رفته بالا
کیهان : فکرکردم انقدر درست سرگرمت کرده تولد من یادت رفته چقدر پکر بودم امروز واقعا شرمندم کردی
- کیهان بدو برو حموم الان دیگه مهمونا پیداشون میشه
کیهان : قربونت برم ببین چیکار کرده تپلی من
خندیدم ورفتنشو نگاه می کردم اگه می فهمید چه رازی تو دلمه چی می گفت دستمو رو شکمم کشیدم وخندیدم منتظرش موندم تا از حموم بیاد زنگ زدم پایین گفتم براش یه نوشیدنی مقوی بیارن تا نوشیدنی اوردن اونم از حموم اومد بیرون رفتم کنارش وگفتم : این معجون رو بخور یکم سرحال بشی
گونه ام رو بوسید وگفت : از این بهتر نمیشم عزیزم
با هم معجون رو خوردیم لبای سردشو که بخاطر نوشیدنی بود رو گونه ام گداشت ومحکم لپمو بوسید
خندیدم رفت لباسهاش رو پوشید خیلی بهش میومد هدیه خودم بود
کیهان : عالی شدم
- اره همه رنگ بهت میاد مخصوصا این رنگ که چشاتو خاکستری کرده
خندید وگفت : چشم نیست که رنگین کمونه
- عاشق این رنگین کمونم
کیهان : منم عاشق توه ام
میشه یه کوچلو لبتو ببوسم
- اگه رژ لبمو بهمش نریزی ببوس
خندید ومحکم لبمو بوسید بعدم نشست جلو آینه براش ژل زدم به موهاش وحالتشون دادم
کیهان : قربون این دستای سفید تپلت مرسی
- یه بار دیگه بگو تپلی ببین چیکارت می کنم
کیهان : خیلی خوب ببخشید تپلی
با سرزنش نگاش کردم خندید وعطر زد رفتیم پایین چقدرم بیرون شلوغ پلوغ بود
۶.۸k
۰۲ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.