پارت سوم
پارت سوم
- چرا از لی سومان متنفری تو کره ای اره ؟
بم بم هل شد این مرد معلوم بود نه تایلندیه نه کره ای بیشتر شبیه چینیا میومد پس چرا انقد خوب همه چی رو میدونست
- هی هی من از لی سومان رییس جمهور متنفر نیستم اسمم بابامم هم اسم لی سومانه به اون فوش میدادم و من دو رگه ام مادرم تایلندی و خب من با مادرم اینجا زندگی میکنم و خوش میگذرونم با دخترا که بابام گفت باید برگردم پیشش و خب یکم عصبانی بودم وگرنه من با رییس جمهور کاری ندارم که اصلا منو این حرفا
بم بم با حالت مضطرب و البته کیوته همه اینارو پشت هم قطار کرد
اون مرد خنده ی بی صدایی کرد و موهای بم بم رو ناز کرد
- واو مثل یه پاپی خوب هرچی میدونستی رو گفتی حس ادم عوضی رو دارم که از زبون یه بچه حرف کشیده
بم بم که از این حرف اون مرد واقعا شوکه شده بود فقط نگاش کرد
- یعنی تو پسر لی سومان رییس جمهور کره ای مادرت از پدرت جدا شده برگشته تایلند و توام باهاش اومدی تا الان اینجا با مادر زندگی کردی و شبا یه دختر رو زیرت کردی و الان بابات گفته برگردی کره و وارثش بشی و توام که دوست نداشتی برگردی مست کردی درست فهمیدم ؟
بم بم که انگار دنیا رو بهش داده باشن دستاش رو بهم کوبید
- افرین بینگو ! زیدی تو خال
بعد یادش افتاد چه گندی زده و متوقف شد
- هی چی داری میگی نه نه نه نه بابا به من میخوری پسر همچین ادمی مثل لی سومان باشم .
مرد که دیگه مقابل بم بم کم اورده بوده سعی کرد نخنده
- باشه تو گفتی و منم باور کردم
من جکسون وانگم شمشیر بازم و گاهی برای تفریح میام تایلند تو کره زندگی میکنم و از چین اومد اهان چون تو همچی رو گفتی منم مرض اطلاعت میگم منم یکی از بادیگاردای باباجونتم
بم بم فقط گیج ترسیده به جکسون نگاه کرد
- الانم پاشو صبونه بخور و حاضر شو و نترس من چیزی به بابات نمیگم من فقط اومدم ببرمت کره نه چوقلیت رو کنم
بم بم با چهره مضظرب بلند شد لباساهایی که جکسون براش گذاشته بود رو پوشید به طرف اشپزخونه رفت صبحونه خورد
- من دیگه میرم خونم ماماتم نگرانه مرسی از کمکت
- من با گوشیت به مادرت خبر دادم و توام الان میری حاضر میشی و با من به کره برمیگردی
بم بم که میدونست نمیتونه قصر در بره فقط سری تکون داد بلند شد و همراه بم بم به خونه اش رفت دوش گرفت و بعد از جمع کردن وسایلش با جکسون به طرف خانه نادرش رفت تا قبل رفتن ازش خداحافظی کنه و بعد همراه جکسون به فرودگاه رفت چمدون هاش رو تحویل گیت داد و خب از اونجایی کع این پسر بم بم و در هیچ شرایطی عوض نمیشه تو فرودگاه مخ یه دختر رو زد که اصالتا امیریکایی بود و تو دستشویی هواپیما کارش رو ساخت بعد از اون تو کافه فرودگاه قهوه ای خورد و حالا وقت رفتن بود و با جکسون سوار هواپیما شد و راهی مقصد کره شد
- چرا از لی سومان متنفری تو کره ای اره ؟
بم بم هل شد این مرد معلوم بود نه تایلندیه نه کره ای بیشتر شبیه چینیا میومد پس چرا انقد خوب همه چی رو میدونست
- هی هی من از لی سومان رییس جمهور متنفر نیستم اسمم بابامم هم اسم لی سومانه به اون فوش میدادم و من دو رگه ام مادرم تایلندی و خب من با مادرم اینجا زندگی میکنم و خوش میگذرونم با دخترا که بابام گفت باید برگردم پیشش و خب یکم عصبانی بودم وگرنه من با رییس جمهور کاری ندارم که اصلا منو این حرفا
بم بم با حالت مضطرب و البته کیوته همه اینارو پشت هم قطار کرد
اون مرد خنده ی بی صدایی کرد و موهای بم بم رو ناز کرد
- واو مثل یه پاپی خوب هرچی میدونستی رو گفتی حس ادم عوضی رو دارم که از زبون یه بچه حرف کشیده
بم بم که از این حرف اون مرد واقعا شوکه شده بود فقط نگاش کرد
- یعنی تو پسر لی سومان رییس جمهور کره ای مادرت از پدرت جدا شده برگشته تایلند و توام باهاش اومدی تا الان اینجا با مادر زندگی کردی و شبا یه دختر رو زیرت کردی و الان بابات گفته برگردی کره و وارثش بشی و توام که دوست نداشتی برگردی مست کردی درست فهمیدم ؟
بم بم که انگار دنیا رو بهش داده باشن دستاش رو بهم کوبید
- افرین بینگو ! زیدی تو خال
بعد یادش افتاد چه گندی زده و متوقف شد
- هی چی داری میگی نه نه نه نه بابا به من میخوری پسر همچین ادمی مثل لی سومان باشم .
مرد که دیگه مقابل بم بم کم اورده بوده سعی کرد نخنده
- باشه تو گفتی و منم باور کردم
من جکسون وانگم شمشیر بازم و گاهی برای تفریح میام تایلند تو کره زندگی میکنم و از چین اومد اهان چون تو همچی رو گفتی منم مرض اطلاعت میگم منم یکی از بادیگاردای باباجونتم
بم بم فقط گیج ترسیده به جکسون نگاه کرد
- الانم پاشو صبونه بخور و حاضر شو و نترس من چیزی به بابات نمیگم من فقط اومدم ببرمت کره نه چوقلیت رو کنم
بم بم با چهره مضظرب بلند شد لباساهایی که جکسون براش گذاشته بود رو پوشید به طرف اشپزخونه رفت صبحونه خورد
- من دیگه میرم خونم ماماتم نگرانه مرسی از کمکت
- من با گوشیت به مادرت خبر دادم و توام الان میری حاضر میشی و با من به کره برمیگردی
بم بم که میدونست نمیتونه قصر در بره فقط سری تکون داد بلند شد و همراه بم بم به خونه اش رفت دوش گرفت و بعد از جمع کردن وسایلش با جکسون به طرف خانه نادرش رفت تا قبل رفتن ازش خداحافظی کنه و بعد همراه جکسون به فرودگاه رفت چمدون هاش رو تحویل گیت داد و خب از اونجایی کع این پسر بم بم و در هیچ شرایطی عوض نمیشه تو فرودگاه مخ یه دختر رو زد که اصالتا امیریکایی بود و تو دستشویی هواپیما کارش رو ساخت بعد از اون تو کافه فرودگاه قهوه ای خورد و حالا وقت رفتن بود و با جکسون سوار هواپیما شد و راهی مقصد کره شد
۸.۹k
۲۰ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.