ای باورِ روزهای تنهائیم
ای باورِ روزهای تنهائیم
برایت چه بنویسم
از دلتنگی بنویسم یا دوریت
از گلهای محزونِ خشکیده در انتظار
بنویسم که سایبانِ دستهایت را
در این روزهای بی غروب
کم داشته ام؟
بنویسم که در
درکِ خاموشِ ذهنِ تو
برایت هر شب
از عشق نوشته ام؟
بگذار رو راست بگویم
روزهای تنهاییم را
باور دارم
ولی تو را نه.
نبودی
نیستی
و هیچگاه
نخواهی آمد.
برایت چه بنویسم
از دلتنگی بنویسم یا دوریت
از گلهای محزونِ خشکیده در انتظار
بنویسم که سایبانِ دستهایت را
در این روزهای بی غروب
کم داشته ام؟
بنویسم که در
درکِ خاموشِ ذهنِ تو
برایت هر شب
از عشق نوشته ام؟
بگذار رو راست بگویم
روزهای تنهاییم را
باور دارم
ولی تو را نه.
نبودی
نیستی
و هیچگاه
نخواهی آمد.
۵۸۹
۲۲ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.