آن روز هم ابراهیم با اختالف زیاد برنده شد.
آن روز هم ابراهیم با اختالف زیاد برنده شد.
شــب با ابراهیم رفته بودیم مسجد. بعد از نماز، حاج آقا احکام میگفت. تا
اینکه از شرط بندی و پول حرام صحبت کرد و گفت: پیامبر 9 میفرماید:
»هر کس پولی را از راه نامشروع به دست آورد، در راه باطل و حوادث سخت
1
از دست میدهد«.
و نیز فرمودهاند: »کسی که لقمه ای از حرام بخورد نماز چهل شب و دعای
2
چهل روز او پذیرفته نمیشود«.
ابراهیــم با تعجب به صحبتها گــوش میکرد. بعد با هم رفتیم پیش حاج
آقا وگفت: من امروز ســر والیبال 500 تومان تو شــرط بندی برنده شدم. بعد
هم ماجــرا را تعریف کرد و گفت: البته این پول را به یک خانواده مســتحق
بخشیدم!
حاج آقا هم گفت: از این به بعد مواظب باش ، ورزش بکن اما شرط بندی نکن.
هفته بعد دوبــاره همان افراد آمدند. این دفعه با چند یار قویتر، بعدگفتند:
این دفعه بازی سر هزارتومان!
ابراهیم گفت: من بازی میکنم اما شــرط بندی نمیکنم. آنها هم شــروع
کردند به مســخره کردن و تحریک کردن ابراهیم و گفتند: ترسیده، میدونه
میبازه. یکی دیگه گفت: پول نداره و...
ابراهیم برگشت وگفت: شرط بندی حرومه، من هم اگه میدونستم هفتههای
قبل با شــما بازی نمیکردم، پول شما رو هم دادم به فقیر، اگر دوست دارید،
بدون شرط بندی بازی میکنیم.
که البته بعد از کلی حرف و سخن و مسخره کردن بازی انجام نشد.
شــب با ابراهیم رفته بودیم مسجد. بعد از نماز، حاج آقا احکام میگفت. تا
اینکه از شرط بندی و پول حرام صحبت کرد و گفت: پیامبر 9 میفرماید:
»هر کس پولی را از راه نامشروع به دست آورد، در راه باطل و حوادث سخت
1
از دست میدهد«.
و نیز فرمودهاند: »کسی که لقمه ای از حرام بخورد نماز چهل شب و دعای
2
چهل روز او پذیرفته نمیشود«.
ابراهیــم با تعجب به صحبتها گــوش میکرد. بعد با هم رفتیم پیش حاج
آقا وگفت: من امروز ســر والیبال 500 تومان تو شــرط بندی برنده شدم. بعد
هم ماجــرا را تعریف کرد و گفت: البته این پول را به یک خانواده مســتحق
بخشیدم!
حاج آقا هم گفت: از این به بعد مواظب باش ، ورزش بکن اما شرط بندی نکن.
هفته بعد دوبــاره همان افراد آمدند. این دفعه با چند یار قویتر، بعدگفتند:
این دفعه بازی سر هزارتومان!
ابراهیم گفت: من بازی میکنم اما شــرط بندی نمیکنم. آنها هم شــروع
کردند به مســخره کردن و تحریک کردن ابراهیم و گفتند: ترسیده، میدونه
میبازه. یکی دیگه گفت: پول نداره و...
ابراهیم برگشت وگفت: شرط بندی حرومه، من هم اگه میدونستم هفتههای
قبل با شــما بازی نمیکردم، پول شما رو هم دادم به فقیر، اگر دوست دارید،
بدون شرط بندی بازی میکنیم.
که البته بعد از کلی حرف و سخن و مسخره کردن بازی انجام نشد.
۱.۰k
۱۴ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.