جاذبه ی چشمات 💕
جاذبه ی چشمات 💕
پارت ۱۵۷ 💜
از زبون بیتا ..........
پرهام و پیام هم با هم مشکی پوشیده بودن و ست کرده بودن
که پریا گفت :ژون چه عجب یبار باهم ست کردین
پیام :ماکه همیشه ستیم
پریا :اره جون عمت
پیام :عمه ی خودتم هستا
پریا :عه خبر نداشتم 😂
که باهم زدیم زیر خنده
پیام رو به پرهام :مستر شام چیه ؟
پرهام :نون و پنیر سبزی
پیام آروم :زکی عشقشو آورده بعد میخواد بهش نون پنیر سبزی بده
پریا :شما زو نمیدونم ولی من خیلی گشنمه و الان ساعت ۱ شبه و هیجا باز نی
پرهام :خب با این حساب خودمون باس دس به کار شیم
پیام :چی درست کنیم منکه آشپزیم ۲۰ بدون ۲
که با حرفش زدیم زیر خنده
-نظرتون با پیتزا و لازانیا چیه ؟
پریا :همین که من موافقم خودش خیلیه
پیام :پرو منم موافقم فکر خوبیه
پرهام :خب رای به اکثریت
رفتیم تو آشپز خونه که پرهام و پیام گفتن پیتزا با اونا و لازانیا با ما
پریا :نوچ حالا ببین اگه پیتزا سوخته به خوردمون ندادن من اسممو عوض میکنم
-چی میزاری ؟
پریا :غضنفر
خندیدم :اسم قشنگیه بهت میاد
پریا حرصی :بیتاااااااا 😤
که باهم زدیم زیر خنده
پرهام :خوشمیگذره
که دوتایی گفتیم خیلیییییییییییی
پرهام :نظرتون چیه دو به دو بشیم من و بیتا باهم پریا و پیام هم باهم ؟
من حرفی نزدم که یهو پریا پرید گفت :قبوله
که پیام به حالت تحدید گفت :دارم واست 😈
پرهام گفت :بزار واسه بعد الان بشین شام که نه سحری درست کن بخوریم که بعد شاید بزارید بخوابیم
که پریا با خنده :شتر خواب بیند پنده دانه پرهام بخوابه
پرهام :دارم براتون
پریا:کوبیده لطفا با سالاد و دلستر 😂 😂 😂
پیام:برا منم همون همیشگی
پرهام :چنان شیرین بازی نشونتون بدم حیف الان نمیشه
-خب با این حساب ما تا فردا شب هم نمیتونیم چیزی بخوریم
پیام :آخ گل گفتی زن داداش
که یهو چشم غره رفتم و گفتم :😠 به من نگو زن داداش بدم میاد
پیام :ولی بت میاد زن داداش 😂 😂 😂
که یهو کفگیری که دستم بود رو پرت کردم محکم خورد تو سرش که گفت :باشه اصلا من شیکر خوردم ولی یکم آروم تر این همه خشونت خوب نیست برات زن داداش😂 😂 😂 😂 😅 😈
که یهو فرار کرد
سرمو برگردوندم سمت پریا و پرهام که دیدم پریا از خنده ولو شده و پرهام درحالی که سعی میکرد جلو خنده خودشو بگیره به من نگا میکرد
-بخند کاری ندارم
که زد زیر خنده
پرهام :ای خدا از بس خندیدم اشکم در اومد
-بله دیگه حرص خوردن من خنده داره
پرهام :نوچ خنده دار نیست خوردنیه عشقم
پریا :نوچ نوچ نوچ مراعات کنید بچه نشسته زشته اینکارا واسه بعد 😂 😂 😂
که با این حرفش زدیم زیر خنده
که یهو صدای زنگ خونه اومده
پریا :وا کیه این وقت شب
پیام :باز می .....
که صداش قطع و صدای .......
همگی نظر بدین 💜
پارت ۱۵۷ 💜
از زبون بیتا ..........
پرهام و پیام هم با هم مشکی پوشیده بودن و ست کرده بودن
که پریا گفت :ژون چه عجب یبار باهم ست کردین
پیام :ماکه همیشه ستیم
پریا :اره جون عمت
پیام :عمه ی خودتم هستا
پریا :عه خبر نداشتم 😂
که باهم زدیم زیر خنده
پیام رو به پرهام :مستر شام چیه ؟
پرهام :نون و پنیر سبزی
پیام آروم :زکی عشقشو آورده بعد میخواد بهش نون پنیر سبزی بده
پریا :شما زو نمیدونم ولی من خیلی گشنمه و الان ساعت ۱ شبه و هیجا باز نی
پرهام :خب با این حساب خودمون باس دس به کار شیم
پیام :چی درست کنیم منکه آشپزیم ۲۰ بدون ۲
که با حرفش زدیم زیر خنده
-نظرتون با پیتزا و لازانیا چیه ؟
پریا :همین که من موافقم خودش خیلیه
پیام :پرو منم موافقم فکر خوبیه
پرهام :خب رای به اکثریت
رفتیم تو آشپز خونه که پرهام و پیام گفتن پیتزا با اونا و لازانیا با ما
پریا :نوچ حالا ببین اگه پیتزا سوخته به خوردمون ندادن من اسممو عوض میکنم
-چی میزاری ؟
پریا :غضنفر
خندیدم :اسم قشنگیه بهت میاد
پریا حرصی :بیتاااااااا 😤
که باهم زدیم زیر خنده
پرهام :خوشمیگذره
که دوتایی گفتیم خیلیییییییییییی
پرهام :نظرتون چیه دو به دو بشیم من و بیتا باهم پریا و پیام هم باهم ؟
من حرفی نزدم که یهو پریا پرید گفت :قبوله
که پیام به حالت تحدید گفت :دارم واست 😈
پرهام گفت :بزار واسه بعد الان بشین شام که نه سحری درست کن بخوریم که بعد شاید بزارید بخوابیم
که پریا با خنده :شتر خواب بیند پنده دانه پرهام بخوابه
پرهام :دارم براتون
پریا:کوبیده لطفا با سالاد و دلستر 😂 😂 😂
پیام:برا منم همون همیشگی
پرهام :چنان شیرین بازی نشونتون بدم حیف الان نمیشه
-خب با این حساب ما تا فردا شب هم نمیتونیم چیزی بخوریم
پیام :آخ گل گفتی زن داداش
که یهو چشم غره رفتم و گفتم :😠 به من نگو زن داداش بدم میاد
پیام :ولی بت میاد زن داداش 😂 😂 😂
که یهو کفگیری که دستم بود رو پرت کردم محکم خورد تو سرش که گفت :باشه اصلا من شیکر خوردم ولی یکم آروم تر این همه خشونت خوب نیست برات زن داداش😂 😂 😂 😂 😅 😈
که یهو فرار کرد
سرمو برگردوندم سمت پریا و پرهام که دیدم پریا از خنده ولو شده و پرهام درحالی که سعی میکرد جلو خنده خودشو بگیره به من نگا میکرد
-بخند کاری ندارم
که زد زیر خنده
پرهام :ای خدا از بس خندیدم اشکم در اومد
-بله دیگه حرص خوردن من خنده داره
پرهام :نوچ خنده دار نیست خوردنیه عشقم
پریا :نوچ نوچ نوچ مراعات کنید بچه نشسته زشته اینکارا واسه بعد 😂 😂 😂
که با این حرفش زدیم زیر خنده
که یهو صدای زنگ خونه اومده
پریا :وا کیه این وقت شب
پیام :باز می .....
که صداش قطع و صدای .......
همگی نظر بدین 💜
۱۳.۵k
۱۶ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.