...
...
بی تو از درد شکستن غم هجران چه کنم
مانده در بند تو دل زار و پریشان چه کنم
ترک ما کـردهای ای معرکه گیر شـب عشق
صبح فردا و تب این همه عصیان چه کنم
جانم از عطر تو شد زنده و دل داد به باغ
باغبان رفته و گل سوخته حیران چه کنم
چشـم من باخت به شـام سیه زلـف تو یار
گل شب بو شده پژمرده به گلدان چه کنم
آتش انداخت دو چشمت به تن خسته من
قلب مصلوب شـده بنـده شیـطان چه کنم
شعرمازشور نگاهتو چهخوش نقش گرفت
تا دلقافیهراباخت بهزیباییمژگانچه کنم
من که یکعمر به دیدار تو دلخوش بودم
خم ابرو! نه! من این خنجر عریان چه کنم
خواب شبهای من از خاطر تو رنگین شد
بردلمداغلبسرختوبودوتوگریزان چه کنم
ای که درحسرت آغوش تو بودم همه شب
بستهای راه بر این مست پریشان چه کنم
لحظهاینیست که از دستتو نسپارم جان
کشم از دسـت تو این رنج فراوان چه کنم
بین مردم شـدهام شهـره که مجـنون توام
شکوهها دارم از آن چهرهی پنهان چه کنم
من اگر مست شدم از عطر نفسهای بهـار
عطر گرم تن توست، قمصرکاشان چه کنم
دائماً طعنه مـزن بر مـنِ تن داده به عشـق
غـرق سیمای تـوام ای مه خـوبان چه کنم
تا عسـل از لب تو کـام گرفـت شـیرین شد
منهم عاشقشدهام عاشقطوفان چه کنم
تن افـتاده «نـدا» را تـو مکن بیـش عذاب
دل و دین داد بهتو اینهمه کفران چه کنم #سروده_های_عاشقانه
بی تو از درد شکستن غم هجران چه کنم
مانده در بند تو دل زار و پریشان چه کنم
ترک ما کـردهای ای معرکه گیر شـب عشق
صبح فردا و تب این همه عصیان چه کنم
جانم از عطر تو شد زنده و دل داد به باغ
باغبان رفته و گل سوخته حیران چه کنم
چشـم من باخت به شـام سیه زلـف تو یار
گل شب بو شده پژمرده به گلدان چه کنم
آتش انداخت دو چشمت به تن خسته من
قلب مصلوب شـده بنـده شیـطان چه کنم
شعرمازشور نگاهتو چهخوش نقش گرفت
تا دلقافیهراباخت بهزیباییمژگانچه کنم
من که یکعمر به دیدار تو دلخوش بودم
خم ابرو! نه! من این خنجر عریان چه کنم
خواب شبهای من از خاطر تو رنگین شد
بردلمداغلبسرختوبودوتوگریزان چه کنم
ای که درحسرت آغوش تو بودم همه شب
بستهای راه بر این مست پریشان چه کنم
لحظهاینیست که از دستتو نسپارم جان
کشم از دسـت تو این رنج فراوان چه کنم
بین مردم شـدهام شهـره که مجـنون توام
شکوهها دارم از آن چهرهی پنهان چه کنم
من اگر مست شدم از عطر نفسهای بهـار
عطر گرم تن توست، قمصرکاشان چه کنم
دائماً طعنه مـزن بر مـنِ تن داده به عشـق
غـرق سیمای تـوام ای مه خـوبان چه کنم
تا عسـل از لب تو کـام گرفـت شـیرین شد
منهم عاشقشدهام عاشقطوفان چه کنم
تن افـتاده «نـدا» را تـو مکن بیـش عذاب
دل و دین داد بهتو اینهمه کفران چه کنم #سروده_های_عاشقانه
۴.۳k
۱۷ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.