یکی دیوانه ای آتش بر افروخت
یکی دیوانهای آتش بر افروخت
در آن ھنگامه جان خویش را سوخت
ھمه خاکسترش را باد میبرد
وجودش را جھان از یاد میبرد
تو ھمچون آتشی ای عشق جانسوز
من آن دیوانه مرد آتش افروز
من آن دیوانه آتش پرستم
در این آتش خوشم تا زنده ھستم.
فریدون مشیری"
در آن ھنگامه جان خویش را سوخت
ھمه خاکسترش را باد میبرد
وجودش را جھان از یاد میبرد
تو ھمچون آتشی ای عشق جانسوز
من آن دیوانه مرد آتش افروز
من آن دیوانه آتش پرستم
در این آتش خوشم تا زنده ھستم.
فریدون مشیری"
۷.۵k
۲۵ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.