زندان خویشتن شدم از جسم و جان خسته ام از این نفس از آن قفس از آشیان ، خسته ام چشمم در ایران باز شد پاییزی از هر راز شد از این قمار زندگی در بیکران خسته ام جبر زمانه زندگی قمار بی برندگی چه برده و چه باخته در هر زمان خسته ام #شهزاد
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.