با اینکه هیـــــــــــچ هدف خاصی برای آیندم ندارم ولی خیل

با اینکه هیـــــــــــچ هدف خاصی برای آیندم ندارم ولی خیلی کارا هست که باید انجام بدم ، خیلی چیزا هست ک باید امتحانشون کنم ، خیلی خوردنیای جورواجور هست که باید بچشمشون ، خیلی چیزا هستن که باید لمسشون کنم ، خیلی دوستت دارما هست که باید بگم ، خیلی اشتباها موندن برا انجام دادن ، خیلی نقاشیا برا کشیدن، خیلی خیابونا برا راه رفتن ، خیلی حرفای نزده برا گفتن ، حق نیس هر روز دلمون بلرزه سر حوادث و اتفاقات ، سر ویروساو هواپیماها ، سر اینکه با ترس اخبار دلهوره آور جدید ، تلویزیونو روشن کنیم . حق نیس همه با استرس هر پنج دقیقه یبار گوشیاشونو چک کنن و آمار بگیرن از بدبختیاشون . هر چند یه عده دارن از دقدقه هاشون از دل مشغولیاشون ، جک میسازن بازم ، بازم هیچی از سخت بودن این جوی که نمیدونم از کی اومده سراغمونو از کجا سروکلشو میون دلمون پیداکرده ،کم نمی کنه . هممون ته ته دلمون یه خوشی کوچولو ولی عمیق میخوایم ، یه دلخوشی قشنگ از جنس گرمای لبوهای داغی که وسط زمستون تو خیابون با لذت میخوریم ، یا جنس اون بستنی شکلاتیی که با اکیپ مدرست وقتی لباست از گرما به تنت چسبیده میخری و خستگیتو از تنت مثل آهنربای نزدیک به براده اهن ازت دور میکنه . یه همچین دلخوشییو با این مشخصات برا هممون میخوام یچی که خستگیه اتفاقات تمام این مدتو بشوره و ببره .... طلسم این حال بدیامونو بشکنه.