دلهره
# دلهره
part 6۷
از جام بلند شدم که برم ببینم تهیونگ کجا رفته که در باز شد تهیونگ بود که یه دربین قدیمی توی دستش داشت
_ اونو از کجا اوردی
_ من از این جور چیزا زیاد دارم بیشتر این عکسای قدیمی با همین دربین گرفته شده
_ واقعا میگی بده ببینم
راستی یه سوال همه ی این البوم هایی که اینجاست پر از عکسه
_ اره چطور
_ این همه عکس از کجا گیر اوردی تو این جا دادی
_ من ادمی بودم که از هر لحظه از زندگیم عکس میگرفتم پس فکر نکنم اینقدر عکس چیز عجیبی باشه
_ که اینطور
حالا هنوز هم میتونی با این دربین عکس بگیری یا نه
_ معلومه که میتونم ولی خب اول باید تمیزش کنم پر از گرد و غبار شده
در طول مدتی که تهیونگ مشغول تمیز کردن دربین بود منم البوم رو برداشتم و کنار بقیهی اون البوم ها گذاشتم
کل اتاق پر از گرد و غبار بود و معلوم بود که خیلی وقته اینجا رو تمیز نکرده
یه کمد قهوه ای رنگ گوشه ی اتاق بود
به سمت کمد رفتم ولی لایه ای خاک کل اون رو پوشونده بود
چشمم به پارچه ای که اونایین افتاده بود خورد اون پارچه رو برداشتم و باهاش سطح اون کمد رو تمیز کرد
بعد از تمیز کردنش در کمد رو باز کردم و با یه جعبه ی سفید رنگ روبه رو شدم جعبه رو باز کردم یه لباس سفید رنگ توش بود
یه لباس زنانه و قدیمی بود اما در این حال بازم خیلی قشنگ بود
با صدای تهیونگ سرم رو به سمتش چرخوندم
_ داری چیکار میکنی
_کار خاصی نمیکنم راستی تمیز کردن دربین تموم شد
صداش نزدیک تر شد درست بود اون الا پشت سرم بود
_ این یکی از لباسای مورد علاقه ی مادرمه همیشه اونو اینجا نگه داشتمش میتونی برشداری فکر کنم بهت بیاد
_ تو هنوز اینا رو نگه داشتی واقعا
_ بله چی فکر کردی کفتم که من همه چیز که منو به یاد خاطراتم میندازن رو مثل گنج نگه میدارم
بخوام بهتر بگم به این کار علاقه ی خاصی دارم
ولی الا میخوام این لباس رو به تو بدم مادرم همیشه خیلی اینو دوست داشت
_ اینو پیش خودت نگه دار این یه یادگاری از طرف مادرته اون همینجوری که تا الا نگه داشتی نگه دار
_ اگه اینطور دوست داری باشه ولی دوست داشتم این لباس رو توی تن تو ببینم
_ اگه اینطور دوست داری باشه
لباس رو از توی کمد برداشتم و به طرف اتاق رفتم تو اون بپوشم
لباس چون توی جعبه بود تمیز مونده بود
لباس رو پوشیدم و نگاهی به خودم توی اینه انداختم کاملا توی تنم نشسته بود
یه نگاه به موهام انداختم
موی باز اذیتم میکرد پس بهتر بود اونا رو ببندم یه نگاه روی میز اداختم اما خبری از کش مو نبود حتما کش موم پیش تهیونگه
part 6۷
از جام بلند شدم که برم ببینم تهیونگ کجا رفته که در باز شد تهیونگ بود که یه دربین قدیمی توی دستش داشت
_ اونو از کجا اوردی
_ من از این جور چیزا زیاد دارم بیشتر این عکسای قدیمی با همین دربین گرفته شده
_ واقعا میگی بده ببینم
راستی یه سوال همه ی این البوم هایی که اینجاست پر از عکسه
_ اره چطور
_ این همه عکس از کجا گیر اوردی تو این جا دادی
_ من ادمی بودم که از هر لحظه از زندگیم عکس میگرفتم پس فکر نکنم اینقدر عکس چیز عجیبی باشه
_ که اینطور
حالا هنوز هم میتونی با این دربین عکس بگیری یا نه
_ معلومه که میتونم ولی خب اول باید تمیزش کنم پر از گرد و غبار شده
در طول مدتی که تهیونگ مشغول تمیز کردن دربین بود منم البوم رو برداشتم و کنار بقیهی اون البوم ها گذاشتم
کل اتاق پر از گرد و غبار بود و معلوم بود که خیلی وقته اینجا رو تمیز نکرده
یه کمد قهوه ای رنگ گوشه ی اتاق بود
به سمت کمد رفتم ولی لایه ای خاک کل اون رو پوشونده بود
چشمم به پارچه ای که اونایین افتاده بود خورد اون پارچه رو برداشتم و باهاش سطح اون کمد رو تمیز کرد
بعد از تمیز کردنش در کمد رو باز کردم و با یه جعبه ی سفید رنگ روبه رو شدم جعبه رو باز کردم یه لباس سفید رنگ توش بود
یه لباس زنانه و قدیمی بود اما در این حال بازم خیلی قشنگ بود
با صدای تهیونگ سرم رو به سمتش چرخوندم
_ داری چیکار میکنی
_کار خاصی نمیکنم راستی تمیز کردن دربین تموم شد
صداش نزدیک تر شد درست بود اون الا پشت سرم بود
_ این یکی از لباسای مورد علاقه ی مادرمه همیشه اونو اینجا نگه داشتمش میتونی برشداری فکر کنم بهت بیاد
_ تو هنوز اینا رو نگه داشتی واقعا
_ بله چی فکر کردی کفتم که من همه چیز که منو به یاد خاطراتم میندازن رو مثل گنج نگه میدارم
بخوام بهتر بگم به این کار علاقه ی خاصی دارم
ولی الا میخوام این لباس رو به تو بدم مادرم همیشه خیلی اینو دوست داشت
_ اینو پیش خودت نگه دار این یه یادگاری از طرف مادرته اون همینجوری که تا الا نگه داشتی نگه دار
_ اگه اینطور دوست داری باشه ولی دوست داشتم این لباس رو توی تن تو ببینم
_ اگه اینطور دوست داری باشه
لباس رو از توی کمد برداشتم و به طرف اتاق رفتم تو اون بپوشم
لباس چون توی جعبه بود تمیز مونده بود
لباس رو پوشیدم و نگاهی به خودم توی اینه انداختم کاملا توی تنم نشسته بود
یه نگاه به موهام انداختم
موی باز اذیتم میکرد پس بهتر بود اونا رو ببندم یه نگاه روی میز اداختم اما خبری از کش مو نبود حتما کش موم پیش تهیونگه
۶.۷k
۰۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.