سناریو
♤سناریو♤
داشتید باهم دراما نگاه میکردید بازیگر پسر مورده علاقت هم توش بود و یونگی از اول داشت حرص میخورد چون میدونست قراره از اول فیلم قربون صدقش بری
خوراکی های مورده علاقه ی خودت و یونگی با یه کاسه نارنگی برداشتی
_بیب..بیا دیگه
+اومدمم
رفتی سمت مبل و خوراکی،ها رو گذاشتی و آروم خودتو جا کردی تو بغل یونگی و آروم سرتو بوسید
فیلم رو پلی کردید وسط های فیلم بود که
+عرر...چه کراشه..
_چی ؟چیزی گفتی؟
+نه....
_خوبه...
داشتید باهم دراما نگاه میکردید بازیگر پسر مورده علاقت هم توش بود و یونگی از اول داشت حرص میخورد چون میدونست قراره از اول فیلم قربون صدقش بری
خوراکی های مورده علاقه ی خودت و یونگی با یه کاسه نارنگی برداشتی
_بیب..بیا دیگه
+اومدمم
رفتی سمت مبل و خوراکی،ها رو گذاشتی و آروم خودتو جا کردی تو بغل یونگی و آروم سرتو بوسید
فیلم رو پلی کردید وسط های فیلم بود که
+عرر...چه کراشه..
_چی ؟چیزی گفتی؟
+نه....
_خوبه...
۴.۲k
۰۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.