سناریو
♤سناریو♤
اولین برف زمستونی اومده بود نشسته بودی لب پنجره و داشتی برف رو نگاه میکردی
+هوسوکاااا
_نه
+اصن میدونی چی میخوام بگم؟
_بری برف بازی
+ قیافه خر شرک
_که بعد دو هفته مریض بشی
+هوسوکااااا فقط یکی دوبار بود
_یکی دوبار؟تو هر سال داری مریض میشی
با هزارتا دوز و کلک هوسوک رو راضی کردی که بری برف بازی هر لحظه برف شدید تر میشد و اصرار تو هم برای برف بازی بیشتر میشد
_بیب...بیا بریم
+نه نمیخواممم
هوسوک به زور بلندت کرد و بردت خونه.
خونه
_یااا...دیگه چرا قهری
+ نظر خودت چی....
یا اومدی حرفی بزنی کیص و....
اولین برف زمستونی اومده بود نشسته بودی لب پنجره و داشتی برف رو نگاه میکردی
+هوسوکاااا
_نه
+اصن میدونی چی میخوام بگم؟
_بری برف بازی
+ قیافه خر شرک
_که بعد دو هفته مریض بشی
+هوسوکااااا فقط یکی دوبار بود
_یکی دوبار؟تو هر سال داری مریض میشی
با هزارتا دوز و کلک هوسوک رو راضی کردی که بری برف بازی هر لحظه برف شدید تر میشد و اصرار تو هم برای برف بازی بیشتر میشد
_بیب...بیا بریم
+نه نمیخواممم
هوسوک به زور بلندت کرد و بردت خونه.
خونه
_یااا...دیگه چرا قهری
+ نظر خودت چی....
یا اومدی حرفی بزنی کیص و....
۴.۱k
۱۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.