𝔓𝔞𝔯𝔱 14

𝔓𝔞𝔯𝔱 14
𝔯𝔞𝔦𝔫𝔶 𝔫𝔦𝔤𝔥𝔱

ا/ت؛ منه احمق رو بگو که گفتم تا از کما درام این آدم میشه ولی هنوز همون پیشی چسویی

یونگی: بخشیدی

ا/ت: گربه زیاد چنگم گرفته و منم زیاد بخشیدم
پس آره

یونگی: ا/تاا واقعا ببخشید م.. من فقط میخاستم اذیتت کنم
ن.. نمیدونم چرا بعد از اینکه رفتی دلم گرفت
بعد تو عمارت سوت و کور بود

دلم برات تنگ شده بود

به حالت شوخی گفتم

ا/ت: زنت چی اون که جای منو پر میکنه

که گفت

یونگی: توی یه کشور یه نفر میتونه فرمانروایی کنه
توی قلب منم یه نفر

ا/ت: اوه پیشی رومانتیک

یونگی: یعنی قبولم میکنی

ا/ت: بل بل هم بخشیدمت هم قبولت کردم پرو نشیا ولی من توی آسمون مشکی قلبم یه ماه دارم


گیگیلییییی تموم شد
منتظرم بگید بعدی از کی باشه ژانرش چجور باشه و همچنین تو چه دوره ای خودم تو این فکرم در مورد جونکوک و ات بنویسم که ات 14 سالشه و جونکوک 25 و جونکوک عاشق اته و از پدرش میخرتش مطمعنم جعر میشه