وقتی میزنتت و گریه ت میگیره..............
#سناریودرخواستی
وقتی میزنتت و گریه ت میگیره...ლ(^o^ლ)
نامجون : بخاطر اینکه از خونه زده بودی بیرون و تا ساعت ²:⁴⁰ دقیقه شب نیومده بودی خونه
از دستت فوق العاده عصبی شده بود ....
وقتی رسیدی خونه مست بودی و نامجون صبرش لب ریز میشه و .... با مشت به شکمت ضربه میزنه ... و بعدش بعد یه سیلی خیلی سنگین میزنه جوری که پرت میشی اون طرف خونه و گریه میکنی ... جوری که از بس هق هق زده بودی نفست داشت بند میومد... که نامجون براید استایل بغلت کرد و بردت سر تخت و پتو رو روت کشید .... چون تقریبا خوابیده بودی دیگه مستی ...
ادامه پارت بعد
یونگی : بخاطر اینکه لباس باز پوشیده بودی و ، یه پسر بهت نزدیک شده بود توی پارتی ،
وقتی رسیدید خونه بهت سیلی زد ... که ا/ت افتاد زمین و به شدت توی گلوش بغض داشت .... و یه بطری ودکا خورد ... و ا/ت حسابی مست شد و بیهوش ... یونگی برگشت توی پذیرایی ، و ا/ت کاملا بیهوش شده بود و یونگی ا/ت رو میبره روی تخت ....
جین : بخاطر این که یه پسر بهت نزدیک شده بود و به زور بوسید.ت ، جین خیلی بی اعصاب شده بود ، و ا/ت رو زد ... و بعد رفت پیش ا/ت ولی ا/ت با جین بد رفتاری میکرد و جین رفت بیرون و برای ا/ت غذا درست کرد و پیش ا/ت نشست و گفت : ببین .... من واقعا ... متاسفم باشه؟! من که نمی دونستم طرف به آدم منحرف بوده و به زور ، بوسی.دتت؟
دیگه ...قول میدم همچین کاری نکنم اوکی؟
و ا/ت رو توی بغلش میگیره
جیمین : ا/ت خیلی وقت بود با جیمین توی یه خونه زندگی میکرد که یه روز ... جیمین یه شیپ برای ا/ت و یه سلب هالیوودی رو باور کرده بود ..... و ا/ت رو میزد ... و بعد از تکذیب اون خبر هر کاری کرد ، تا از دل ا/ت در بیاره .... و یه روز ا/ت جیمین رو بخشید ... ولی هیچ وقت باهم مثل قبل گرم نشدن و
ا/ت با جیمین خیلی سرد رفتار میکرد.... ولی جیمین سعی داشت دوباره با ا/ت مثل
قبل باشن ... !:)
تهیونگ : تهیونگ ساعت ³:⁰⁰ شب رسید خونه ... ولی مست انقدر بطری سوجو خورده بود ... که کاملا مست شده بود ، و خیلی ناراحت بود ... تا ا/ت رو دید توی حالت مستی ا/ت رو زد و دق و دلی ش رو سر ا/ت خالی کرد .... ا/ت کاملا خونی شده بود ... و کبود ،
صبح تهیونگ بلند شده بود ....، و با بدن نیم جان ا/ت روبه رو شد .... لباش قفل کرده بود ...
ا/ت بلند میشه و با لحن آروم همچی رو برای تهیونگ تعریف می کنه و تهیونگ لبخند های هیستیریک میزنه.....
تهیونگ از اون به بعد دیگه لب به الکل و سوجو نزد ... ،
وقتی میزنتت و گریه ت میگیره...ლ(^o^ლ)
نامجون : بخاطر اینکه از خونه زده بودی بیرون و تا ساعت ²:⁴⁰ دقیقه شب نیومده بودی خونه
از دستت فوق العاده عصبی شده بود ....
وقتی رسیدی خونه مست بودی و نامجون صبرش لب ریز میشه و .... با مشت به شکمت ضربه میزنه ... و بعدش بعد یه سیلی خیلی سنگین میزنه جوری که پرت میشی اون طرف خونه و گریه میکنی ... جوری که از بس هق هق زده بودی نفست داشت بند میومد... که نامجون براید استایل بغلت کرد و بردت سر تخت و پتو رو روت کشید .... چون تقریبا خوابیده بودی دیگه مستی ...
ادامه پارت بعد
یونگی : بخاطر اینکه لباس باز پوشیده بودی و ، یه پسر بهت نزدیک شده بود توی پارتی ،
وقتی رسیدید خونه بهت سیلی زد ... که ا/ت افتاد زمین و به شدت توی گلوش بغض داشت .... و یه بطری ودکا خورد ... و ا/ت حسابی مست شد و بیهوش ... یونگی برگشت توی پذیرایی ، و ا/ت کاملا بیهوش شده بود و یونگی ا/ت رو میبره روی تخت ....
جین : بخاطر این که یه پسر بهت نزدیک شده بود و به زور بوسید.ت ، جین خیلی بی اعصاب شده بود ، و ا/ت رو زد ... و بعد رفت پیش ا/ت ولی ا/ت با جین بد رفتاری میکرد و جین رفت بیرون و برای ا/ت غذا درست کرد و پیش ا/ت نشست و گفت : ببین .... من واقعا ... متاسفم باشه؟! من که نمی دونستم طرف به آدم منحرف بوده و به زور ، بوسی.دتت؟
دیگه ...قول میدم همچین کاری نکنم اوکی؟
و ا/ت رو توی بغلش میگیره
جیمین : ا/ت خیلی وقت بود با جیمین توی یه خونه زندگی میکرد که یه روز ... جیمین یه شیپ برای ا/ت و یه سلب هالیوودی رو باور کرده بود ..... و ا/ت رو میزد ... و بعد از تکذیب اون خبر هر کاری کرد ، تا از دل ا/ت در بیاره .... و یه روز ا/ت جیمین رو بخشید ... ولی هیچ وقت باهم مثل قبل گرم نشدن و
ا/ت با جیمین خیلی سرد رفتار میکرد.... ولی جیمین سعی داشت دوباره با ا/ت مثل
قبل باشن ... !:)
تهیونگ : تهیونگ ساعت ³:⁰⁰ شب رسید خونه ... ولی مست انقدر بطری سوجو خورده بود ... که کاملا مست شده بود ، و خیلی ناراحت بود ... تا ا/ت رو دید توی حالت مستی ا/ت رو زد و دق و دلی ش رو سر ا/ت خالی کرد .... ا/ت کاملا خونی شده بود ... و کبود ،
صبح تهیونگ بلند شده بود ....، و با بدن نیم جان ا/ت روبه رو شد .... لباش قفل کرده بود ...
ا/ت بلند میشه و با لحن آروم همچی رو برای تهیونگ تعریف می کنه و تهیونگ لبخند های هیستیریک میزنه.....
تهیونگ از اون به بعد دیگه لب به الکل و سوجو نزد ... ،
۳۵.۴k
۱۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.