اسم رمان:عشق ممنوعه
اسم رمان:عشق ممنوعه
اینم از این پارت پارت بعدی رو پنج شنبه میزارم چون الان چهارتا پارت گذاشتم*^*
پارت۳۵
که یهو جونکوک اومد تو سکته کردم گفتم:هوی چته ،خمار اومد جلو رو تخت هولم داد و روم خ*ی*م*ه زد ل*ب*م*و بوسید و منم همراهی کردم سینمو فشار داد و منم دستمو گذاشتم ا*و*ن*ج*ا*ش و آروم مالیدم که یهو صدای در اومد هولهولکی از هم جداشدیم جین دوباره در زد و گفت:آوا
،جونکوک رو هول دادم تو دستشویی خودمو الکی به آدمای خوابالو زدم در رو باز کردم گفتم:بله ،گفت:چیزه گوشیت زنگ میخورد آوردم بدم بهت ،گفتم:مرسی شبت بخیر ،گفت:شب توعم بخیر و رفت هوف دروقفل کردم جونکوک دراومد و دوباره رو تخت هولم داد اون س*ی*ن*م*و فشار میداد و من اونجاشو م*ی*م*ا*ل*ی*د*م لباسمو درآورد و سینمو ل*ی*س زد ا*ه*ی کشیدم و منم ش*ل*و*ا*رشو دراوردم
ا*و*ن*ج*ا*ش*و خوردم آ*ه مردونه ایی کشید و دوباره منو رو تخت خوابوند سرشو ل*ا*ی پاهام برد و ب*ه*ش*ت*و خورد موهاشو چنگ زدم و هی آه کشیدم که کن مونده بود ا*ر*ض*ا بشم ولی نزاشت ا*و*ن*ج*ا*ش*و کرد توم و گفت:اوف چقد ت*ن*گ*ی ،و محکم ت*ل*م*ب*ه زد اولش درد داشت ولی بعدش برام لذت بخش شد گفتم:آه وبعد دوتایی ا*ر*ض*ا شدیم یه دستمال برداشت و خ*و*ن روی ب*ه*ش*ت*م*و پاک کرد دراز کشیدم روی تخت خیلی بی حال بودم اونم خوابید روتخت و بغلم کرد سرمو گذاشت رو سینش گفت:درد نداری که فدات بشم ،گفتم:نه ولی بازم میخوام ،خندید و گفت:الان که نمیشه ولی فردا شب باشه ،گفتم:آی بی ادب ،گفت:اوف الان خیالم راحته راحته چون تو دیگه مال من شدی ،خندیدم گفتم:یعنی چی مال من شدی ،گفت:پ*ر*د*ت*و زدم دیگه ،صورتم جمع شد فوری بلند شدم گفت:چییییییییییییییی؟ ،یهو گفت:من نمی دونم ،گفتم:هیش ساکت باش ولی نباید اینکارو میکردی برو بیرون ،الکی کردم میخواستم اذیتش کنم گفت:نمیرم تو مال منی اول آخر باید مال خودم میکردمت برام اهمیتی نداره که دوستم داری یانه مهم اینه ماله من شدی ،گفتم:باشه بابا بخوابیم دیگه شوخی کردم ،گفت:توهم با این شوخیات، خندیدم که خندید و دوباره تو بغلش خوابیدم...........
اینم از این پارت پارت بعدی رو پنج شنبه میزارم چون الان چهارتا پارت گذاشتم*^*
پارت۳۵
که یهو جونکوک اومد تو سکته کردم گفتم:هوی چته ،خمار اومد جلو رو تخت هولم داد و روم خ*ی*م*ه زد ل*ب*م*و بوسید و منم همراهی کردم سینمو فشار داد و منم دستمو گذاشتم ا*و*ن*ج*ا*ش و آروم مالیدم که یهو صدای در اومد هولهولکی از هم جداشدیم جین دوباره در زد و گفت:آوا
،جونکوک رو هول دادم تو دستشویی خودمو الکی به آدمای خوابالو زدم در رو باز کردم گفتم:بله ،گفت:چیزه گوشیت زنگ میخورد آوردم بدم بهت ،گفتم:مرسی شبت بخیر ،گفت:شب توعم بخیر و رفت هوف دروقفل کردم جونکوک دراومد و دوباره رو تخت هولم داد اون س*ی*ن*م*و فشار میداد و من اونجاشو م*ی*م*ا*ل*ی*د*م لباسمو درآورد و سینمو ل*ی*س زد ا*ه*ی کشیدم و منم ش*ل*و*ا*رشو دراوردم
ا*و*ن*ج*ا*ش*و خوردم آ*ه مردونه ایی کشید و دوباره منو رو تخت خوابوند سرشو ل*ا*ی پاهام برد و ب*ه*ش*ت*و خورد موهاشو چنگ زدم و هی آه کشیدم که کن مونده بود ا*ر*ض*ا بشم ولی نزاشت ا*و*ن*ج*ا*ش*و کرد توم و گفت:اوف چقد ت*ن*گ*ی ،و محکم ت*ل*م*ب*ه زد اولش درد داشت ولی بعدش برام لذت بخش شد گفتم:آه وبعد دوتایی ا*ر*ض*ا شدیم یه دستمال برداشت و خ*و*ن روی ب*ه*ش*ت*م*و پاک کرد دراز کشیدم روی تخت خیلی بی حال بودم اونم خوابید روتخت و بغلم کرد سرمو گذاشت رو سینش گفت:درد نداری که فدات بشم ،گفتم:نه ولی بازم میخوام ،خندید و گفت:الان که نمیشه ولی فردا شب باشه ،گفتم:آی بی ادب ،گفت:اوف الان خیالم راحته راحته چون تو دیگه مال من شدی ،خندیدم گفتم:یعنی چی مال من شدی ،گفت:پ*ر*د*ت*و زدم دیگه ،صورتم جمع شد فوری بلند شدم گفت:چییییییییییییییی؟ ،یهو گفت:من نمی دونم ،گفتم:هیش ساکت باش ولی نباید اینکارو میکردی برو بیرون ،الکی کردم میخواستم اذیتش کنم گفت:نمیرم تو مال منی اول آخر باید مال خودم میکردمت برام اهمیتی نداره که دوستم داری یانه مهم اینه ماله من شدی ،گفتم:باشه بابا بخوابیم دیگه شوخی کردم ،گفت:توهم با این شوخیات، خندیدم که خندید و دوباره تو بغلش خوابیدم...........
۵۱.۲k
۱۵ بهمن ۱۴۰۲