𝓟𝓪𝓻𝓽 ¹⁰ ادامه
𝓟𝓪𝓻𝓽 ¹⁰ ادامه
×ا/تم گریه نکن نگران نباش همچین روز اتفاق نمی افته(پوکر)
رفتم بغلش و سرمو گذاشتم رو سینش و سرمو ناز کرد و بعد ³مین جدا شدم ازش که گفت
×حالا بگیر بخواب خسته ای بهت شوک وارد شده راحت بخواب و بهش فکر نکن(لبخند)
+باشه(خنده)
+لونا رفت بیرون و رو تخت دارم کشیدم و به دیوار خیره شدم و بعد ²مین چشامو بستم و بعد⁴مین خوابم برد!
ویو دو روز بعد:
خماریییییییییییی🗿
فردا میزارم پارت بعدو 🙂
×ا/تم گریه نکن نگران نباش همچین روز اتفاق نمی افته(پوکر)
رفتم بغلش و سرمو گذاشتم رو سینش و سرمو ناز کرد و بعد ³مین جدا شدم ازش که گفت
×حالا بگیر بخواب خسته ای بهت شوک وارد شده راحت بخواب و بهش فکر نکن(لبخند)
+باشه(خنده)
+لونا رفت بیرون و رو تخت دارم کشیدم و به دیوار خیره شدم و بعد ²مین چشامو بستم و بعد⁴مین خوابم برد!
ویو دو روز بعد:
خماریییییییییییی🗿
فردا میزارم پارت بعدو 🙂
۴.۴k
۱۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.