Black Ghost
Black Ghost
The last part
هیچن آرا از من و جیمین معذرت خواست همین طور نا مادری جیمین
فردا شد منو جیمین رفتیم واسه خریدای عروسی
+ این خوبه؟
_ زیادی باز ع
+ این چی ؟
_ نوچ
که آدرینا اومد جیمین محوش شد این همینو میگیرم تمام هرچی لازم بود خریدیم
روز عروسی
ویو آدرینا
بیدار شدم جیمین رفته بود رفتم حموم رویتین و انجام دادم و یه چی خوردم میکاپ آرتیست ها اومدن و آرایشم کردن لباسم و کفشام و پوشیدم
خیلی استرس داشتم که از پله ها رفتم پایین
ویو جیمین
امروز روز عروسی بود آماده شدم
آدرینا از پله ها آومد خیلی زیبا شده بود
_ زیبا بودی زیبا تر شدی عزیزم ( پسرای زرنگ😐🗿)
+ لبخند
عروسی تموم شد
و رفتیم خونه
ویو آدرینا
هرکاری کردم زیپ لباسم باز نمی شد
+ جیمین زیپ لباسم و باز کن
_ باش زیپ لباسم و باز کردو با یه حرکت لباس عروسمو از تنم در آورد و انداختم رو تختو.....
چند سال بعد
بابای خوش اومدی
سلام پسر با بای
+ خسته نباشی عزیزم
_ سلام بیب
بابا من یه نقاشی کشیدم از تو
ببینم
و به خوبی خوش زندگی رو کردن تامام
The last part
هیچن آرا از من و جیمین معذرت خواست همین طور نا مادری جیمین
فردا شد منو جیمین رفتیم واسه خریدای عروسی
+ این خوبه؟
_ زیادی باز ع
+ این چی ؟
_ نوچ
که آدرینا اومد جیمین محوش شد این همینو میگیرم تمام هرچی لازم بود خریدیم
روز عروسی
ویو آدرینا
بیدار شدم جیمین رفته بود رفتم حموم رویتین و انجام دادم و یه چی خوردم میکاپ آرتیست ها اومدن و آرایشم کردن لباسم و کفشام و پوشیدم
خیلی استرس داشتم که از پله ها رفتم پایین
ویو جیمین
امروز روز عروسی بود آماده شدم
آدرینا از پله ها آومد خیلی زیبا شده بود
_ زیبا بودی زیبا تر شدی عزیزم ( پسرای زرنگ😐🗿)
+ لبخند
عروسی تموم شد
و رفتیم خونه
ویو آدرینا
هرکاری کردم زیپ لباسم باز نمی شد
+ جیمین زیپ لباسم و باز کن
_ باش زیپ لباسم و باز کردو با یه حرکت لباس عروسمو از تنم در آورد و انداختم رو تختو.....
چند سال بعد
بابای خوش اومدی
سلام پسر با بای
+ خسته نباشی عزیزم
_ سلام بیب
بابا من یه نقاشی کشیدم از تو
ببینم
و به خوبی خوش زندگی رو کردن تامام
۳.۰k
۲۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.