ا.ت .یعنی چی مین را تو اصلا نمیتونی منو درک کنی من با تما
ا.ت .یعنی چی مین را تو اصلا نمیتونی منو درک کنی من با تمام وجودم اونو دوست داشتم بعد اون به خاطر یه هرزه منو ول میکنه باورم نمیشه .
مین . خب من دارم کاری میکنم که تو هم اونو فراموش کنی وقتی تو واسه اون ارزشی نداری برای چی الکی خودت رو نگران میکنی
ا.ت. چون دوسش دارم
...
جیمین ویو
امروز یه روز آزادی برام بودش یکم میترسیدم تا ا.ت به خاطر دیشب ازم ناراحت باشه ولی میرم خونه و از دلش در میارم به خاطر اینکه فردا تولدشه میخوام سوپرایزش کنم. دیشب واسم جهنم بود .
از پسرا خدافظی کردم و رفتم سوار ماشینم شدم و بعد از نیم ساعت رسیدم به خونه زنگ درو زدم ولی کسی درو باز نکرد دوباره امتحان کردم ولی نشد کلیدم رو در آوردم و درو باز کردم که دیدم خونه تو سکوته
جیمین. ا.ت من برگشتم!
صدای نشنیدم رفتم تو اتاق ولی کسی نبود که یهو چشمم به یه پاکت نامه ای که روی تخت افتاده بود افتاد آروم رفتم سمتش ک بازش کردم و نشستم رو تخت و شروع به خوندش کردم
نامه: سلام جیمین شی دلم خیلی برات تنگ میشه که از پیشت برم ولی خب دیگه باید چیکار کنم تو مثله قبل نمیشی تو اون دختره ی اشغال رو دوست داری و منم باعث شدم که اون دختره باهات قهر کنه باشه هیچ کدوم از این حرفا واسم اهمیتی نداره تنها چیزی که واسم تو کله زندگیم اهمیت داشت تو بودی که ازم گرفتی من الان تک و تنها هستم ولی هیچی مهم نیست مهم اینه که تو با اون دختره دوباره برین سر زندگیتون و باهم خوب بشین و چند سال دیگه ازدواج کنین و بعد بچه دار بشین و... دوست دارم
از طرف ا.ت
نامه رو از وسط دو تیکه کردم و خودم رو انداختم رو تخت و زدم تو سرم
.....
ا.ت ویو
و...
مین . خب من دارم کاری میکنم که تو هم اونو فراموش کنی وقتی تو واسه اون ارزشی نداری برای چی الکی خودت رو نگران میکنی
ا.ت. چون دوسش دارم
...
جیمین ویو
امروز یه روز آزادی برام بودش یکم میترسیدم تا ا.ت به خاطر دیشب ازم ناراحت باشه ولی میرم خونه و از دلش در میارم به خاطر اینکه فردا تولدشه میخوام سوپرایزش کنم. دیشب واسم جهنم بود .
از پسرا خدافظی کردم و رفتم سوار ماشینم شدم و بعد از نیم ساعت رسیدم به خونه زنگ درو زدم ولی کسی درو باز نکرد دوباره امتحان کردم ولی نشد کلیدم رو در آوردم و درو باز کردم که دیدم خونه تو سکوته
جیمین. ا.ت من برگشتم!
صدای نشنیدم رفتم تو اتاق ولی کسی نبود که یهو چشمم به یه پاکت نامه ای که روی تخت افتاده بود افتاد آروم رفتم سمتش ک بازش کردم و نشستم رو تخت و شروع به خوندش کردم
نامه: سلام جیمین شی دلم خیلی برات تنگ میشه که از پیشت برم ولی خب دیگه باید چیکار کنم تو مثله قبل نمیشی تو اون دختره ی اشغال رو دوست داری و منم باعث شدم که اون دختره باهات قهر کنه باشه هیچ کدوم از این حرفا واسم اهمیتی نداره تنها چیزی که واسم تو کله زندگیم اهمیت داشت تو بودی که ازم گرفتی من الان تک و تنها هستم ولی هیچی مهم نیست مهم اینه که تو با اون دختره دوباره برین سر زندگیتون و باهم خوب بشین و چند سال دیگه ازدواج کنین و بعد بچه دار بشین و... دوست دارم
از طرف ا.ت
نامه رو از وسط دو تیکه کردم و خودم رو انداختم رو تخت و زدم تو سرم
.....
ا.ت ویو
و...
۶.۹k
۲۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.