شرمنده گایز بیرون بودیم الان ادامش رو میزارم..
شرمنده گایز بیرون بودیم الان ادامش رو میزارم..
من و مین را داشتیم فیلم کمدی میدیدیم و میخندیدیم که یهو تموم شد
ا.ت. عایششش
مین . میای بریم خرید؟!
ا.ت. ارههه(خر ذوق)
مین . بدووو آماده شو(خر ذوق)
ا.ت. باشهه
(بچه ها یادم رفت بگم مین را یکی از دستای صمیمی ا.ت هست)
رفتم تو اتاق مین را و اونم اومد باهم آماده شدیم و آرایش ریزی کردیم و از خونه زدیم بیرون
یکم پیاده روی کردیم و اهنگ گذاشتیم
کاملا قضیه دیشب رو فراموش کرده بودم ولی هنوز بهش فکر میکنم...
پرش زمانی به خرید کردن ا.ت و مین را
داشتیم تو یه فروشگاه خیلی بزرگ قدم میزدیم و لباسارو نگاه میکردیم که یهو سرم خورد به یه نفر و پخش بر زمین شدم مین را خندش گرفت و دستم رو گرفت تا بلند شم
ا.ت. آقا لطفا حواستون رو جمع کنین
جیمین. تو باید حواستو جمع کنی که شوهرتو به یه مرد غریبه فرض کردی.
یهو سرم رو آوردم بالا که دیدم جیمینه
ا.ت. جججج..جیمین؟
مین. ا.ت آرام باش(مگه حیونه؟😐💔)
جیمین. منظورت از این نامه چی بوده؟
ا.ت. م..ممن فقط حرف حق رو گفتم
جیمین.اما ا.ت تو واقعا فکر کردی من تورو ترک کردم ؟
ا.ت. اره
جیمین. باشه پس فقط یه خواهشی ازت دارم
ا.ت. بگو
جیمین. فردا به اینجای که میگم
بیا
ا.ت. باشه
جیمین. تنهای تنها بدونه این خانم کوچولو
مین. چییییی چطور جرعت کردی به من اینطوری بگی خوبه بهت بگم قد کوتاه؟
ا.ت. مین راااااااا(حرص)
مین. خب چیه
ا.ت. ولش کن دیگه ، جیمین حالا برو
جیمین. باش، خدافظ بیبی
ا.ت. ایششش
مین. بیرون رفتنمون از ما گرفتی ا.ت
ا.ت. ببخشید دیگه کف دست رو بو نکردم که این میاد اینجا
پرش زمانی به فردا
جیمین ویو
من با اعضا هماهنگ کرده بودیم که واسه تولد ا.ت بترکونیم برای همین تمام طدرکات رو چیده بودیم برای تولدش لب ساحل من و پسرا اونجا بودیم و منتظر ا.ت موندیم تا اینکه بعد از نیم ساعت اومد تهیونگ و جیهوپ چشماشو بستن و آوردن جلو
ا.ت. بچه ها ولمم کنین جیهوپ چیکار میکنی ؟
یهو چشمای ا.ت رو ول کردن
اعضا. 생핼추가미다 ا.ت
ا.ت توی شک بود و نمیدونست چی شده رفتم جلوش و بقلش کردم
جیمین. خیلی معذرت میخوام ازت موچی کوچولو من.
ویو راوی
ا.ت که تازه فهمیده بود موضوع از چه قراره جیمین رو بقل کرد و همینطور اعضا باهام دیگه جشن تولد ا.ت رو گرفتن و همه رفتن خونه هاشون دیگه ..
پایان💔🖕
من و مین را داشتیم فیلم کمدی میدیدیم و میخندیدیم که یهو تموم شد
ا.ت. عایششش
مین . میای بریم خرید؟!
ا.ت. ارههه(خر ذوق)
مین . بدووو آماده شو(خر ذوق)
ا.ت. باشهه
(بچه ها یادم رفت بگم مین را یکی از دستای صمیمی ا.ت هست)
رفتم تو اتاق مین را و اونم اومد باهم آماده شدیم و آرایش ریزی کردیم و از خونه زدیم بیرون
یکم پیاده روی کردیم و اهنگ گذاشتیم
کاملا قضیه دیشب رو فراموش کرده بودم ولی هنوز بهش فکر میکنم...
پرش زمانی به خرید کردن ا.ت و مین را
داشتیم تو یه فروشگاه خیلی بزرگ قدم میزدیم و لباسارو نگاه میکردیم که یهو سرم خورد به یه نفر و پخش بر زمین شدم مین را خندش گرفت و دستم رو گرفت تا بلند شم
ا.ت. آقا لطفا حواستون رو جمع کنین
جیمین. تو باید حواستو جمع کنی که شوهرتو به یه مرد غریبه فرض کردی.
یهو سرم رو آوردم بالا که دیدم جیمینه
ا.ت. جججج..جیمین؟
مین. ا.ت آرام باش(مگه حیونه؟😐💔)
جیمین. منظورت از این نامه چی بوده؟
ا.ت. م..ممن فقط حرف حق رو گفتم
جیمین.اما ا.ت تو واقعا فکر کردی من تورو ترک کردم ؟
ا.ت. اره
جیمین. باشه پس فقط یه خواهشی ازت دارم
ا.ت. بگو
جیمین. فردا به اینجای که میگم
بیا
ا.ت. باشه
جیمین. تنهای تنها بدونه این خانم کوچولو
مین. چییییی چطور جرعت کردی به من اینطوری بگی خوبه بهت بگم قد کوتاه؟
ا.ت. مین راااااااا(حرص)
مین. خب چیه
ا.ت. ولش کن دیگه ، جیمین حالا برو
جیمین. باش، خدافظ بیبی
ا.ت. ایششش
مین. بیرون رفتنمون از ما گرفتی ا.ت
ا.ت. ببخشید دیگه کف دست رو بو نکردم که این میاد اینجا
پرش زمانی به فردا
جیمین ویو
من با اعضا هماهنگ کرده بودیم که واسه تولد ا.ت بترکونیم برای همین تمام طدرکات رو چیده بودیم برای تولدش لب ساحل من و پسرا اونجا بودیم و منتظر ا.ت موندیم تا اینکه بعد از نیم ساعت اومد تهیونگ و جیهوپ چشماشو بستن و آوردن جلو
ا.ت. بچه ها ولمم کنین جیهوپ چیکار میکنی ؟
یهو چشمای ا.ت رو ول کردن
اعضا. 생핼추가미다 ا.ت
ا.ت توی شک بود و نمیدونست چی شده رفتم جلوش و بقلش کردم
جیمین. خیلی معذرت میخوام ازت موچی کوچولو من.
ویو راوی
ا.ت که تازه فهمیده بود موضوع از چه قراره جیمین رو بقل کرد و همینطور اعضا باهام دیگه جشن تولد ا.ت رو گرفتن و همه رفتن خونه هاشون دیگه ..
پایان💔🖕
۷.۴k
۲۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.