نوبتی هم باشه نوبت ریگولوسمونه:)
نوبتی هم باشه نوبت ریگولوسمونه:)
*تو اونروز داشتی میرفتی توی یکی از گلفروشی های معروف هاگزمید که برای ریگولوس گل بخری چون اونروز تولدش بود*
*داشتی میرفتی داخل که یه پسره اومد بیرون و وقتی تورو دید وایساد*
ا/ت : سلام فرد... خوبی؟
فرد : سلام.. مرسی تو خوبی؟ میخوای گل بخری؟
ا/ت : آره.... میخوای کمکم کنی توی انتخاب؟
فرد : خب... بدم نمیاد " اوکی
*رفتین داخل... داشتین مشورت میکردین... *
فرد : بنظرم اینا واقعا قشنگن... مث تو
ا/ت : واو:)مرسی فرد .... باشه من الان میام...
*رفتی و برای ریگولوس یه دسته گل به سلیقه ی خودت انتخاب کردی (😐) بعدم برای فرد ازون گلی که دوس داش خریدی*
ا/ت : هی فرد... این برا توعه
فرد : وای مرسی ا/ت"برای جبرانش امروز میای به خوابگاه ما؟ مهمونی داریم:)
ا/ت:آره حتما...
*یهو ریگولوس از پشتت درومد و گف...
ریگولوس : آره...؟! معلومه که نه... الانم جنازتو بردار و گمشو تا خودم نینداختمش بیرون...
فرد : چی؟ تو بلک؟ من اینجا فقط یه احمق که برادرش کاراشو انجام میده میبینم
ریگولوس : *******(فوش)
*ریگولوس جان چندین بار وسط دعوا فرد رو به غلط کردن انداخت... طوری که فرد فرار کرد از زیر دستش... *
ا/ت : هی... ریگولوس کشتیششش
ریگولوس : قصدم همین بود... ولی قصد تو چی بود؟
ا/ت: ریگولوس بخدا منظوری نداشتم... ببخشید عشقم (اوققق💩)اینا برای توعه *اشاره به دسته گل*
ریگولوس : وای... تو تولدمو یادت بود؟؟؟
ا/ت : مگه میشه تولد دوس پسرمو یادم بره؟
*ریگولوس به شنیدن دوس پسرم سرخ شد ولی به روی خودش نیاورد و... اهم...فقط بوست کرد:/*
ریگولوس :بریم بانو؟
لایک بانو؟
بعدی بیلیزه:)
*تو اونروز داشتی میرفتی توی یکی از گلفروشی های معروف هاگزمید که برای ریگولوس گل بخری چون اونروز تولدش بود*
*داشتی میرفتی داخل که یه پسره اومد بیرون و وقتی تورو دید وایساد*
ا/ت : سلام فرد... خوبی؟
فرد : سلام.. مرسی تو خوبی؟ میخوای گل بخری؟
ا/ت : آره.... میخوای کمکم کنی توی انتخاب؟
فرد : خب... بدم نمیاد " اوکی
*رفتین داخل... داشتین مشورت میکردین... *
فرد : بنظرم اینا واقعا قشنگن... مث تو
ا/ت : واو:)مرسی فرد .... باشه من الان میام...
*رفتی و برای ریگولوس یه دسته گل به سلیقه ی خودت انتخاب کردی (😐) بعدم برای فرد ازون گلی که دوس داش خریدی*
ا/ت : هی فرد... این برا توعه
فرد : وای مرسی ا/ت"برای جبرانش امروز میای به خوابگاه ما؟ مهمونی داریم:)
ا/ت:آره حتما...
*یهو ریگولوس از پشتت درومد و گف...
ریگولوس : آره...؟! معلومه که نه... الانم جنازتو بردار و گمشو تا خودم نینداختمش بیرون...
فرد : چی؟ تو بلک؟ من اینجا فقط یه احمق که برادرش کاراشو انجام میده میبینم
ریگولوس : *******(فوش)
*ریگولوس جان چندین بار وسط دعوا فرد رو به غلط کردن انداخت... طوری که فرد فرار کرد از زیر دستش... *
ا/ت : هی... ریگولوس کشتیششش
ریگولوس : قصدم همین بود... ولی قصد تو چی بود؟
ا/ت: ریگولوس بخدا منظوری نداشتم... ببخشید عشقم (اوققق💩)اینا برای توعه *اشاره به دسته گل*
ریگولوس : وای... تو تولدمو یادت بود؟؟؟
ا/ت : مگه میشه تولد دوس پسرمو یادم بره؟
*ریگولوس به شنیدن دوس پسرم سرخ شد ولی به روی خودش نیاورد و... اهم...فقط بوست کرد:/*
ریگولوس :بریم بانو؟
لایک بانو؟
بعدی بیلیزه:)
۸.۴k
۲۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.