تک پارتی وقتی باهاش قهری چون اونو درحال خوش و بش و خندیدن
تک پارتی وقتی باهاش قهری چون اونو درحال خوش و بش و خندیدن با یه دختر دیدی...
متیوعه...
*تو اونروز هیچ کلاسی نداشتی... پس خب با خودت گفتی که بری هاگزمید و خرید کنی... داشتی راه میرفتی که متیو رو دیدی که نشسته کنار پانسی و براش جوک تعریف میکنه و میخنده《وات😂》*
پانسی : متیو واقن تو خیلی باحالی😂
متیو :واو مرس.... 😉*متیو داشت حرف میزد که تو رفتی جلوش وایسادی*
ا/ت: خب... داشتی میگفتی
متیو : ا/ت، حرف میزنیم
پانسی : واقن ناراحت شدی ا/ت؟؟؟ چقد حساسی 😹
ا/ت : پانسی؟من فقط نمیخوام که دوس پسرم با ج*ده هایی مث تو بگرده😒😠
*متیو دستتو گرف و با خودش بردت توی یه جای خالی...*
متیو : ببخشید دارلینگ
*تو بی توجه بهش ازونجا رفتی بیرون*....
*یراست رفتی سمت خوابگاه... *
(پرش زمانی به فردا صبح موقع صبحونه)
*رفتی سر میز که از متیو دور باشی ولی متیو همش زل زده بود بهت... *
[دوزتان میخوام چند پارتیش کنم... :)]
آخه خیلی موضوعش رو دوس داشتم 😉
متیوعه...
*تو اونروز هیچ کلاسی نداشتی... پس خب با خودت گفتی که بری هاگزمید و خرید کنی... داشتی راه میرفتی که متیو رو دیدی که نشسته کنار پانسی و براش جوک تعریف میکنه و میخنده《وات😂》*
پانسی : متیو واقن تو خیلی باحالی😂
متیو :واو مرس.... 😉*متیو داشت حرف میزد که تو رفتی جلوش وایسادی*
ا/ت: خب... داشتی میگفتی
متیو : ا/ت، حرف میزنیم
پانسی : واقن ناراحت شدی ا/ت؟؟؟ چقد حساسی 😹
ا/ت : پانسی؟من فقط نمیخوام که دوس پسرم با ج*ده هایی مث تو بگرده😒😠
*متیو دستتو گرف و با خودش بردت توی یه جای خالی...*
متیو : ببخشید دارلینگ
*تو بی توجه بهش ازونجا رفتی بیرون*....
*یراست رفتی سمت خوابگاه... *
(پرش زمانی به فردا صبح موقع صبحونه)
*رفتی سر میز که از متیو دور باشی ولی متیو همش زل زده بود بهت... *
[دوزتان میخوام چند پارتیش کنم... :)]
آخه خیلی موضوعش رو دوس داشتم 😉
۶.۹k
۲۷ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.