عصبی بودن کاردستم داد 😡(24)
عصبی بودن کاردستم داد 😡(24)
ارباب(اسم ارباب کای هست)
رفت داخل سیاه چال یه چند ساعتی گذشته بود و ساعت 8:20 (شب) بود یونگی از سیاه چال اومد بیرون رفت توی اتاقش یونا شام اون دو نفر رو درست کرد و برد و داد بهشون........ شام روکه خوردم رفتم خوابیدم......... شب خواب دیدم که................
اون زنم بر گشته بود (زنش رفته بوده سفر) و من می خواستم با یونا ازدواج کنم
که یونا قبول نکرد و من شوهرش رو کشتم زنم خیلی عصبانی بود و گفت
زنش:واقعا واست متاسفم کای
و جیسو هم(بچه هم داشتن) با خودش برد و از من خواست که طلاقش بدم من هم که ازش دل خوشی نداشتم طلاقش دادم (زن اولیش (زن دومی هم داره (پادشاه زن هاس😂) (ببینیم زن سومی کیه) باعث مرگ برادرش شد)................ یهو از خواب پریدم
رفتم آب خوردم و رفتم تو سیاه چال
هردو شون خواب بودن غذاشون هم نخورده بودن
رفتم بالا و زنگ زدم به بورا(اسم زن دومیش بورا هست) ببینم چی کار میکنه..... کجاست و.....کی میاد
(زنش رفته خارج از کشور )
بیببب بییبب......
کای: سلام
بورا:سلام...... خوبی؟ چه خبر؟
کای: آره ممنون تو چطوری؟
بورا: منم خوبم............. یه خبر خوب
کای: چی؟
بورا: حالم بد شد رفتم دکتر...... گفت..... گفت....
حامله ام
کای: چی (خوشحال)
بورا:......... فردا می خوام بیام برات تعریف میکنم
کای:باش......... کار نداری؟
بورا: نه...... بایی
کای:بایی
کای
قطع کرد واقعا خیلی خوشحالم کرد اگه دختر باشه بیشتر خوشحال میشم زیاد از پسر خوشم نمیاد
ارباب(اسم ارباب کای هست)
رفت داخل سیاه چال یه چند ساعتی گذشته بود و ساعت 8:20 (شب) بود یونگی از سیاه چال اومد بیرون رفت توی اتاقش یونا شام اون دو نفر رو درست کرد و برد و داد بهشون........ شام روکه خوردم رفتم خوابیدم......... شب خواب دیدم که................
اون زنم بر گشته بود (زنش رفته بوده سفر) و من می خواستم با یونا ازدواج کنم
که یونا قبول نکرد و من شوهرش رو کشتم زنم خیلی عصبانی بود و گفت
زنش:واقعا واست متاسفم کای
و جیسو هم(بچه هم داشتن) با خودش برد و از من خواست که طلاقش بدم من هم که ازش دل خوشی نداشتم طلاقش دادم (زن اولیش (زن دومی هم داره (پادشاه زن هاس😂) (ببینیم زن سومی کیه) باعث مرگ برادرش شد)................ یهو از خواب پریدم
رفتم آب خوردم و رفتم تو سیاه چال
هردو شون خواب بودن غذاشون هم نخورده بودن
رفتم بالا و زنگ زدم به بورا(اسم زن دومیش بورا هست) ببینم چی کار میکنه..... کجاست و.....کی میاد
(زنش رفته خارج از کشور )
بیببب بییبب......
کای: سلام
بورا:سلام...... خوبی؟ چه خبر؟
کای: آره ممنون تو چطوری؟
بورا: منم خوبم............. یه خبر خوب
کای: چی؟
بورا: حالم بد شد رفتم دکتر...... گفت..... گفت....
حامله ام
کای: چی (خوشحال)
بورا:......... فردا می خوام بیام برات تعریف میکنم
کای:باش......... کار نداری؟
بورا: نه...... بایی
کای:بایی
کای
قطع کرد واقعا خیلی خوشحالم کرد اگه دختر باشه بیشتر خوشحال میشم زیاد از پسر خوشم نمیاد
۳.۴k
۰۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.