+ما باهم باباتون پیدا میکنیم
+ما باهم باباتون پیدا میکنیم
بغلش کردم برگشتم دیدم اعضا دارن بهمون نگاه میکنن
رفتم بیرون بردمش بیمارستان که دیدم لیا نشسته و داره بهم نگاه میکنه
@هو دوباره تویی
+ گمشو
÷خاله من خوابم میاد
خاله شغل شما چیه
اعضا اومدن داخل دقیقا
همون موقع گفتم
+من پلیسم
÷مامانم همیشه میگفت پلیس ها جون آدم هارو نجات میدهد
+ اون حالا استراحت کن
÷میشه یه چیزی بخوام
+آره حتما چیه
÷میشه منو ببری پیشه مامانم
+آها تو میدونی مامانت کجاس آره بیا زنگ بزنم بریم بگردیم
÷مرده
+اینو که گفت یاد خودم افتادم وگفتم بیا یک لباس پرنسسی ست باهام بپوشیم و بریم پیش مامانت نظرت چیه اعضا ولی داشتن به ما ما نگاه میکردند
÷آره مامانم میگه من شبیه پرنسسام
عکس لباس بچه رو میزارم
بغلش کردم برگشتم دیدم اعضا دارن بهمون نگاه میکنن
رفتم بیرون بردمش بیمارستان که دیدم لیا نشسته و داره بهم نگاه میکنه
@هو دوباره تویی
+ گمشو
÷خاله من خوابم میاد
خاله شغل شما چیه
اعضا اومدن داخل دقیقا
همون موقع گفتم
+من پلیسم
÷مامانم همیشه میگفت پلیس ها جون آدم هارو نجات میدهد
+ اون حالا استراحت کن
÷میشه یه چیزی بخوام
+آره حتما چیه
÷میشه منو ببری پیشه مامانم
+آها تو میدونی مامانت کجاس آره بیا زنگ بزنم بریم بگردیم
÷مرده
+اینو که گفت یاد خودم افتادم وگفتم بیا یک لباس پرنسسی ست باهام بپوشیم و بریم پیش مامانت نظرت چیه اعضا ولی داشتن به ما ما نگاه میکردند
÷آره مامانم میگه من شبیه پرنسسام
عکس لباس بچه رو میزارم
۳.۲k
۰۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.