My charming mafia
#My_charming_mafia
#مافیای_جذاب_من
#part35
-از تهیونگ نوحاا خدافظی کردیم و ازشون دور شدیم اتو گذاشتم پایین و بغلش کردم سرشو بوسیدم
-ببخشید سرت داد زدمو و بات بد حرف زدم
+ن ن اشکالی ندار ب خاطرع تهیونگ نوحاا بود
-هیچوقت دیگع ازم نخواه این کارو انجام بدم
+بش دستشو گرفتم و خیلی باهم قدم زدیم رفتیم شهربازی و کلی بهمون خوش گذشت تو چرخ فلک کلی صحبت کردیم و برکشتیم خونه
ویو تهیونگ و نوحاا
&چ.. چیشد
*نمیدونم ولی جونک کوک از دلش در میارع
&عا من دیگه میرم
*ن.. نه
&چی
*نرو میخواصتم بهت یچیزی بگم
&چ.. چی
*من خیلی دوصت دارم تو فکر کردی من با این دخترع میرم ب سفر فراموشت میکنم ولی اینطوری نیست من فقط خودتو دوست دارم
و ی گردنبندی دور گردنش انداختم
&شوک شودم اومد جلو لباشو ب لبام چسبوند یکم مکید و صورتشو از صورتم دور کرد
* بیا باهام دوبارع قرار بزاریم دوست دخترم میشی باز
&م... منن(از خدا خواستع😂)
*ار خودت
&خوب ارع معلومه ک دوست دخترت میشم من کیرو دارم ک بیشتر از تو عاشقش بشم هاا
*بغلش کردمو یکم باهم دور زدیم بعد رسوندمش ب خونه و بعد ب جونگ کوک زنک زدم
*جونگ کوک
-هوم
*قبول کرد
-قبول کرد بات قرار بزارع
*ار
-هه خوبع پس
*تشکر من دیگه میرم
-گوشی قطع کردم ات رو صدا زدم
-ات
+بل
-تهیونگ و نوحاا باهم قرار میزارن اوک شدن
+واقن از ذوق بپر بپر میکردم
-یاا چته چرا مثل کانگورو بالا پایین میپری
+خوشحالم
-عع وقتی فهمیدی من دوس پسرتم پس چرا انقدر خوشحال نشدی ذوق نکردی
+یا کوک حسودی نکن
-سوالمو جواب بد
+خوب اون موقع شوکع شدم
-اک
+ی بوس ب لباش زدمو گفتم خب حالا قهر نکن
-چقد تاثیر داشت
+یا کوک
-میرم ب خوابم بعد پشت در اتاقش وایستادم یکی ب گوشیش زنگ زد
+الو نوحااا
&وایی ات منو تهیونگ...
+ار از کوک شنیدم خیلی براتون خوشحال شدم
&ب جونگکوک کی گفت
+لابد تهیونگ
&عع
+نوحاا وایستا گوشی رو بلندگو بزارم
&رو بلندگو چرا
+دارم لباسمو عوض میکنم
(همچنان جونگ کوک از پشت در اتاق ب حرفاشون. گوش مید)
ادامه دارد........
#مافیای_جذاب_من
#part35
-از تهیونگ نوحاا خدافظی کردیم و ازشون دور شدیم اتو گذاشتم پایین و بغلش کردم سرشو بوسیدم
-ببخشید سرت داد زدمو و بات بد حرف زدم
+ن ن اشکالی ندار ب خاطرع تهیونگ نوحاا بود
-هیچوقت دیگع ازم نخواه این کارو انجام بدم
+بش دستشو گرفتم و خیلی باهم قدم زدیم رفتیم شهربازی و کلی بهمون خوش گذشت تو چرخ فلک کلی صحبت کردیم و برکشتیم خونه
ویو تهیونگ و نوحاا
&چ.. چیشد
*نمیدونم ولی جونک کوک از دلش در میارع
&عا من دیگه میرم
*ن.. نه
&چی
*نرو میخواصتم بهت یچیزی بگم
&چ.. چی
*من خیلی دوصت دارم تو فکر کردی من با این دخترع میرم ب سفر فراموشت میکنم ولی اینطوری نیست من فقط خودتو دوست دارم
و ی گردنبندی دور گردنش انداختم
&شوک شودم اومد جلو لباشو ب لبام چسبوند یکم مکید و صورتشو از صورتم دور کرد
* بیا باهام دوبارع قرار بزاریم دوست دخترم میشی باز
&م... منن(از خدا خواستع😂)
*ار خودت
&خوب ارع معلومه ک دوست دخترت میشم من کیرو دارم ک بیشتر از تو عاشقش بشم هاا
*بغلش کردمو یکم باهم دور زدیم بعد رسوندمش ب خونه و بعد ب جونگ کوک زنک زدم
*جونگ کوک
-هوم
*قبول کرد
-قبول کرد بات قرار بزارع
*ار
-هه خوبع پس
*تشکر من دیگه میرم
-گوشی قطع کردم ات رو صدا زدم
-ات
+بل
-تهیونگ و نوحاا باهم قرار میزارن اوک شدن
+واقن از ذوق بپر بپر میکردم
-یاا چته چرا مثل کانگورو بالا پایین میپری
+خوشحالم
-عع وقتی فهمیدی من دوس پسرتم پس چرا انقدر خوشحال نشدی ذوق نکردی
+یا کوک حسودی نکن
-سوالمو جواب بد
+خوب اون موقع شوکع شدم
-اک
+ی بوس ب لباش زدمو گفتم خب حالا قهر نکن
-چقد تاثیر داشت
+یا کوک
-میرم ب خوابم بعد پشت در اتاقش وایستادم یکی ب گوشیش زنگ زد
+الو نوحااا
&وایی ات منو تهیونگ...
+ار از کوک شنیدم خیلی براتون خوشحال شدم
&ب جونگکوک کی گفت
+لابد تهیونگ
&عع
+نوحاا وایستا گوشی رو بلندگو بزارم
&رو بلندگو چرا
+دارم لباسمو عوض میکنم
(همچنان جونگ کوک از پشت در اتاق ب حرفاشون. گوش مید)
ادامه دارد........
۹.۴k
۰۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.