p②
p②
رسیدیم.....
بوی الکل و سیگار داشت خفم میکرد..........
میتونستم نگاه های هیز پیرمردارو روی خودم حس کنم......
رفتیم و یجا نشستیم.....
فیلیکس موهامو دور دستش پیچید گفت
☆کافیه یه کلمه حرف بزنی..!
از ترس خفه شدم کاری نمیتونستم کنم..
ایندفعه شانس باهامون یار نبود.....
هرچی طلاوپول داشتیم قمار کردیم..... هیچی نموند.....
خواستیم یواش یواش بریم ک.....
ی مرد قد بلند..... موهای مشکی و... دوتا بادیگارد اومد پشت میز نشست....
نگاهی بهش انداختم.....
پیرسینگ لبش.....
تتو هاش ک بخاطر بالا زدن آستینش بخوبی نمایان شده بودن.....
جونگکوک: اوو جوجه بلوند کردی؟
فیلیکس: بله بله
نگاهی به فیلیکس انداختم انقد ترسیده بود ک مردمک چشماش میلرزید....
اون هیچ وقت انقد با احترام با کسی حرف نمیزد این یارو کیه؟.....
بازی شروع شد.......
دسته اول.... باخت
دسته دوم.... باخت
و..........
فیلیکس داشت سکته میکرد ن بابام ن فیلیکس جرعت نداشتن بگن همچیو قمار کردیم......
ک جونگکوک گفت......
خ
م
ا
ر
ی
خوشتون اومد حمایت کنید💙✨
رسیدیم.....
بوی الکل و سیگار داشت خفم میکرد..........
میتونستم نگاه های هیز پیرمردارو روی خودم حس کنم......
رفتیم و یجا نشستیم.....
فیلیکس موهامو دور دستش پیچید گفت
☆کافیه یه کلمه حرف بزنی..!
از ترس خفه شدم کاری نمیتونستم کنم..
ایندفعه شانس باهامون یار نبود.....
هرچی طلاوپول داشتیم قمار کردیم..... هیچی نموند.....
خواستیم یواش یواش بریم ک.....
ی مرد قد بلند..... موهای مشکی و... دوتا بادیگارد اومد پشت میز نشست....
نگاهی بهش انداختم.....
پیرسینگ لبش.....
تتو هاش ک بخاطر بالا زدن آستینش بخوبی نمایان شده بودن.....
جونگکوک: اوو جوجه بلوند کردی؟
فیلیکس: بله بله
نگاهی به فیلیکس انداختم انقد ترسیده بود ک مردمک چشماش میلرزید....
اون هیچ وقت انقد با احترام با کسی حرف نمیزد این یارو کیه؟.....
بازی شروع شد.......
دسته اول.... باخت
دسته دوم.... باخت
و..........
فیلیکس داشت سکته میکرد ن بابام ن فیلیکس جرعت نداشتن بگن همچیو قمار کردیم......
ک جونگکوک گفت......
خ
م
ا
ر
ی
خوشتون اومد حمایت کنید💙✨
۴.۳k
۰۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.