فیک بد بوی کلاس پارت 1
فیک بد بوی کلاس پارت 1
ویو ا.ت
سلام من ا.ت هستم ۱۸ سالمه خب من دختر کیوت ونازی هستم البته خدا نیاره عصبی بشم میر.نم به همه
پایان ویو ا.ت
فردا
ا.ت ویو
صبح با صدای مامانم از خواب پاشدم نه یادم رفته بود امروز اولین روز دانشگاهه خب من الان باید برم اماده شم که برم تگه الان نرم دنپایی مامانم میره تو حلقم🥲
رفتم دشویی(دشویی😂) کارای لازمو انجام دادم اومدم بیرون روتین پوستیمو انجام دادم ارایش کردم لباس فرممو پوشیدم ورفتم پایین اجوما بهم گفت بیا صبحونه بخر دخترم من رفتم سر میز و نشستم (بچها خانواده ا.ت خیلی پولدارن ) مادر و پدرم هم بودن و اما خواهر دوقلوم که الان میاد کرم بریزه روم تا اینو تو دلم گفتم یه پس کله ای نسارم شد رومو برگردوندم با خواهر گلم مواجه شدم با به قیافه پوکر فیس نگاش کردم اونم بهم خندید و رفت سر میز منو خواهرم خیلی باهم صمیمییم من خیلی اونو دوس دارم وراستی اسم خواهر من لیانا هست کیم لیانا خودم هم کیم ا.ت بگزریم برم صبحونه بخرم
پایان ویو ا.ت
مکالمه سر میز
مامان ا.ت: خب دخترای گلم واسه روز اول دانشگاه چقدر هیجان دارین 😁
لیانا: مامان کی واسه روز اول دانشگاه یا به عبارتی جهنم هیجان داره 😑
مامان ا.ت : میمیری خفه شی ا.ت تو چطور ها
ا.ت :مامان دانشگاه جهنم هیجا تو کجاش بود
مامان ا.ت خدایا مردم بچه دارن ماهم بچه داریم
بابای ا.ت: همسر گلم با اینکه همیشه حق با توعه ولی من با دخترا موافقم
مامان ا.ت: خدایا من چه کناهی کردم که این ۳ تارو انداختی تو پاچه من این از بچه هام اینم از شوهرم
همه باهم خندیدیم
بعد صبحانه منو خواهرم باهم به دانشگاه رفتیم رفتیم تو دانشگاه که...
ادامه دارد...
دوستون دارم میرم برا پارت بعد
فالو لایک و کامنت فراموش نشه بوسبه لپتون
ویو ا.ت
سلام من ا.ت هستم ۱۸ سالمه خب من دختر کیوت ونازی هستم البته خدا نیاره عصبی بشم میر.نم به همه
پایان ویو ا.ت
فردا
ا.ت ویو
صبح با صدای مامانم از خواب پاشدم نه یادم رفته بود امروز اولین روز دانشگاهه خب من الان باید برم اماده شم که برم تگه الان نرم دنپایی مامانم میره تو حلقم🥲
رفتم دشویی(دشویی😂) کارای لازمو انجام دادم اومدم بیرون روتین پوستیمو انجام دادم ارایش کردم لباس فرممو پوشیدم ورفتم پایین اجوما بهم گفت بیا صبحونه بخر دخترم من رفتم سر میز و نشستم (بچها خانواده ا.ت خیلی پولدارن ) مادر و پدرم هم بودن و اما خواهر دوقلوم که الان میاد کرم بریزه روم تا اینو تو دلم گفتم یه پس کله ای نسارم شد رومو برگردوندم با خواهر گلم مواجه شدم با به قیافه پوکر فیس نگاش کردم اونم بهم خندید و رفت سر میز منو خواهرم خیلی باهم صمیمییم من خیلی اونو دوس دارم وراستی اسم خواهر من لیانا هست کیم لیانا خودم هم کیم ا.ت بگزریم برم صبحونه بخرم
پایان ویو ا.ت
مکالمه سر میز
مامان ا.ت: خب دخترای گلم واسه روز اول دانشگاه چقدر هیجان دارین 😁
لیانا: مامان کی واسه روز اول دانشگاه یا به عبارتی جهنم هیجان داره 😑
مامان ا.ت : میمیری خفه شی ا.ت تو چطور ها
ا.ت :مامان دانشگاه جهنم هیجا تو کجاش بود
مامان ا.ت خدایا مردم بچه دارن ماهم بچه داریم
بابای ا.ت: همسر گلم با اینکه همیشه حق با توعه ولی من با دخترا موافقم
مامان ا.ت: خدایا من چه کناهی کردم که این ۳ تارو انداختی تو پاچه من این از بچه هام اینم از شوهرم
همه باهم خندیدیم
بعد صبحانه منو خواهرم باهم به دانشگاه رفتیم رفتیم تو دانشگاه که...
ادامه دارد...
دوستون دارم میرم برا پارت بعد
فالو لایک و کامنت فراموش نشه بوسبه لپتون
۳.۵k
۲۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.