ویو ات
ویو ات
صبح زود بیدار شدم ویک روز مضخرفه دیگه شروع شد اول رفتم لباس رو پوشدم ( لباس ات رو برا تون میذارم) بعد رفتم سمت آشپزخونه و برای اقا جئون یک قهوهی تلخ مثل خودش تلخ درست کردم وبراش بردم چون بهنم گفته بود باید همیشه صبح برام قهوه بیاری
ویو کوکی
از دیشب خیلی مست بودم و به یک دختر نیاز داشتم بعد یهو دیدم یکی درمیزنه و گفتم بیاداخل گه دیدم ات اومد داخل
ویوات
من رفتم در اتاق آقای جئون زدم بعد گفت بیا داخل رفتم داخل که دیدم مست شده و بعد اومد پیشم ومن رو چسبوند به دیوار و بعد اسمات
و بله همون چیزی که تو ذهن کثیف شما هست اتفاق افتاد
خب امیدوارم که از این پارت خوشتون اومده باشه
شرط :۱۲ لایک
کامنت ۱۲
صبح زود بیدار شدم ویک روز مضخرفه دیگه شروع شد اول رفتم لباس رو پوشدم ( لباس ات رو برا تون میذارم) بعد رفتم سمت آشپزخونه و برای اقا جئون یک قهوهی تلخ مثل خودش تلخ درست کردم وبراش بردم چون بهنم گفته بود باید همیشه صبح برام قهوه بیاری
ویو کوکی
از دیشب خیلی مست بودم و به یک دختر نیاز داشتم بعد یهو دیدم یکی درمیزنه و گفتم بیاداخل گه دیدم ات اومد داخل
ویوات
من رفتم در اتاق آقای جئون زدم بعد گفت بیا داخل رفتم داخل که دیدم مست شده و بعد اومد پیشم ومن رو چسبوند به دیوار و بعد اسمات
و بله همون چیزی که تو ذهن کثیف شما هست اتفاق افتاد
خب امیدوارم که از این پارت خوشتون اومده باشه
شرط :۱۲ لایک
کامنت ۱۲
۳.۷k
۲۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.